شبيه عيسي
(رسـول خـدا ايـن امـر را به من سپرد و من طبق وظيفه کنار در ايستاده بودم که) عُمَر آمد و من (بـنـا بـه فـرمـان رسـول خـدا (ص» تا سه مرتبه او را برگرداندم و به او گفتم که «رسـول خـدا (ص) در پـرده اسـت و ميزبان فرشتگان آسمان که عده آنان چنين و چنان است سـپـس (بـه عـمـر) اجـازه دادم تـا وارد شـود و او وارد شـد و بـه رسول خدا عرض کرد. مـن چـنـد بـار (بـراي مـلاقـات شـمـا) آمـدم و هـر بـار عـلي (ع) مـرا بـرگـردانـد و گـفـت: رسول خدا در پرده است و عده اي از فرشتگان زائر او هستند و تعداد آنها چنين و چنان است. (اي رسول خدا) علي از کجا تعداد فرشتگان را مي داند؟! آيا آن ها را ديده است؟ رسـول خـدا رو بـه مـن کرد و فرمود: علي جان! راست مي گويد، تو چگونه رقم آن ها را دانستي. مـن گـفـتم: از سلام ها و تحيت هاي پي در پي آن ها که مي شنيدم، شمار آنان را دانستم» پـيامبر فرمود: علي راست گفت. تعداد آن ها همين قدر بود سپس به من فرمود: تو شباهتي بـا بـرادرم عـيـسـي (ع) داري! عـمـر (ايـن را شـنـيـد و) از خـانـه خـارج شـد، در حـال خـروج گـفـت «او را بـه فـرزنـد مـريـم (عـيـسـي) مَثَل مي زند (و با او برابر مي کند).[1] .
امـام عـلي (ع) (رو بـه جـمعي کرد و) فرمود: شما را به خدا قسم مي دهم، آيا در ميان شما کـسـي هـسـت که رسول خدا (ص) به او گفته باشد: از در اتاق محافظت کن و کسي را به درون راه مده، چون عده اي از فرشتگان الهي با من ملاقات دارند!