عدالت علي











عدالت علي



عـلي (ع) مـظـهـر عـدل و داد بـود. آن امـام بـزرگـوار بـيـش از هـمه چيز به تقوا و عدالت سـفـارش مـي فرمود و در ميدان عمل نيز عدالت را براي نزديکان و ديگران يکسان اجرا مي کـرد. بـه گـونـه اي کـه بـرخـي در تـوصـيـف آن حـضـرت گفته اند: «قُتِلَ عَلَيُّ فِي الْمـِحْرابِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ» (علي (ع) به سبب شدّت دادگري اش در محراب به شهادت رسيد.)

آن حضرت، خود درباره عدالتش مي فرمايد:

«بـه خـدا سـوگـنـد اگر شب را تا به صبح بر خار سَعْدان (نوعي خارتيز) بيدار به سـر بـرم، يـا مرا در غل و زنجير به روي زمين کشند نزد من محبوب تر از آن است که روز قيامت خدا و رسول را در حالي ديدار کنم که به برخي از بندگان ستم نموده يا چيزي از کـالاي بـي ارزش دنيا براي خود انباشته باشم... به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با هـمه آن چه در زير افلاک آنهاست به من دهند تا با گرفتن پوست جوي از دهان مورچه اي نافرماني خدا کنم هرگز نخواهم کرد.»[1] .

عـدالت ايـشـان در مـورد نـزديـکـان خـويـش و ديـگـران بـه يـک نـحـو اعمال مي شد و هيچ جهتي سبب نمي شد که از اجراي عدالت چشم پوشي کند.

آورده انـد کـه دخـتـر آن حـضـرت بـراي عـروسـي بـه مـجـلسـي دعـوت شـده بـود و چـون زيـورآلاتـي نـداشـت و سـادگـي او بـاعـث زخـم زبـان مـي شـد از مـسـؤول بيت المال تقاضا کرد که يکي از گردن بندهاي خزانه را به رسم امانت يعني عاريه مـضـمـونـه بـراي يـک شـب بـه او بـدهـد و مـسـؤول خـزانـه هـم قـبـول کـرد. وقـتـي عـلي (ع) از ايـن مـوضـوع خـبـردار شـد، مـسـؤول خزانه را احضار کرده و از او توضيح خواست. حضرت وقتي توضيح را شنيد فرمود: تـو اجازه نداشتي اين گردن بند را از بيت المال حتي به صورت عاريه مضمونه بدهي و اگـر عاريه مضمونه نبود دست دخترم را به جرم سرقت قطع مي کردم، سپس از متصدي بيت المال تعهد گرفت که اين عمل تکرار نشود.[2] .

ابـن عـبـاس روايـت کـرده کـه عـلي (ع) در روز دوم بـيـعـت خود در مدينه، خطبه اي خواند و فرمود:

«آگـاه بـاشـيـد کـه هـر زمـيـنـي کـه عـثـمـان در اخـتـيـار کـسـي نـهـاده و هـر مـالي از مال خدا که به کسي داده بايد به بيت المال بازگردد، زيرا حقوق گذشته را هيچ چيزي پايمال نمي کند و اگر ببينم آنها را مهر زنان خود کرده اند و در شهرهاي مختلف پراکنده اند باز هم به جاي اولش بازخواهم گرداند، زيرا در حق، وسعتي است و هر که حق بر او تنگ آيد جور و ستم بر او تنگ تر خواهد آمد.»

کـلبـي گـويـد: آن گاه دستور داد هر سلاحي که در خانه عثمان پيدا شود که آن را عليه مسلمانان به کار برده، گرفته شود... و همچنين دستور داد همه اموالي را که عثمان اجازه داد بـود در جـايـي خـرج شـود يـا بـه کـسـي بـدهـنـد هـمـه بـه بـيـت المـال بـازگـردانـده شـود. ايـن خـبـر به گوش عمرو عاص رسيد، او نامه اي به معاويه نوشت و گفت: هر اقدامي که مي خواهي بکني اکنون بکن، زيرا پسر ابي طالب تو را از هـمـه امـوالي کـه در تـصـرف داري، جـدا ساخته آن گونه که پوست را از چوب عصا جدا سازند.[3] .

امـام (ع) در راسـتـاي اجـراي عـدالت، تـوجـه فـراوانـي بـه بـيـت المـال داشـت کـه مـبـادا بيجا خرج شود يا در آن اسراف صورت پذيرد. امام صادق (ع) از پدران بزرگوارش روايت نموده که امير مؤمنان (ع) به کارگزاران خود نوشت: قلم هاي خود را تيز بتراشيد، سطرها را به هم نزديک سازيد، توضيحات اضافه را حذف کنيد و بـيـشـتـر بـه مـعـانـي تـوجـه داشـتـه بـاشـيـد و از پـرنـويـسـي بـپـرهـيـزيـد، زيـرا اموال مسلمانان نبايد زيان بپذيرد.[4] .

حضرت علي (ع) در تقسيم بيت المال نيز کمال دقت را داشت و عدالت را به اجرا درمي آورد و بـراي احـدي نـسـبت به ديگري امتياز قائل نبود. در اين باره، بارها مورد اعتراض قرار گـرفـت، امـّا هيچ گاه کوتاه نيامد و چند بار در پاسخ کساني که خواستار ترجيح عرب بـر غـيـر عـرب و يـا مـتـنـفـّذان بـر ديـگران مي شدند فرمود: من در کتاب خدا نظر کردم و ترجيحي براي فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق نيافتم.[5] .

عدالت در قضاوت و داوري به حق در بين همه مردم از ديگر جنبه هاي عدالت علي (ع) بود. قضاوت هاي عادلانه و به يادماندني آن حضرت چه در دوران حکومت خويش و چه هنگامي که مـورد مـشـورت خلفا قرار مي گرفت در تاريخ اسلام ماندگار شده است. او نخستين کسي بود که ميان شهود جدايي افکند که مبادا دو نفر از آن ها در اثر تباني، شهادت به ناحق بـدهـنـد و نـيـز آن حـضـرت نـخـسـتـيـن کـسـي اسـت کـه بـراي شـهـادت شـاهـدان پـرونـده تـشـکـيـل داد و گـواهي آنان را ثبت نمود تا شهادت ها بر اثر رشوه يا نيرنگ دگرگون نشود.









  1. شرح نهج البلاغه، خطبه 224.
  2. علي (ع) از کعبه تا محراب، محمدتقي صرفي، ص 67.
  3. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 269.
  4. بحارالانوار، ج 41، ص 105.
  5. بحارالانوار، ص 137.