نزول ستاره داله بر وصايت در خانه اميرالمؤمنين











نزول ستاره داله بر وصايت در خانه اميرالمؤمنين



ابن المغازلي علي بن محمد شافعي در اين موضوع دو حديث آورده است. اول- حديثي است که با اسناد خود از انس بن مالک در «مناقب» خود ذکر کرده است و علامه بحراني نيز در «غاية المرام» ص 409 عين اين حديث را از او روايت کرده است. عن انس قال: انقض کوکب علي عهد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: من انقض هذا النحم في داره فهو الخليفة من بعدي، فنظروا فاذا هو قد انقض في منزل علي، فانزل الله تعالي: «و النجم اذا هوي- ما ضل صاحبکم و ما غوي- و ما ينطق عن الهوي- ان هو الا وحي يوحي».

«انس گويد: ستاره اي در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خم مي شد، (يعني به شکل خط نوراني در حرکت بود). حضرت رسول الله فرمودند: هر کس که اين ستاره در خانه او خم شود او بعد از من جانشين من خواهد بود. چون مردم نگريستند، ديدند آن ستاره در منزل علي بن ابي طالب فرود آمد. و خداوند تعالي اين آيه را فرستاد: «سوگند به آن ستاره درخشان هنگامي که فرود آمد، که صاحب شما گمراه نگشته و اغواء نشده است، و از روي هواي نفس تکلم نمي کند (و راجع به خلافت و وصايت ابن عم خود اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب صلي الله عليه و آله و سلم از نزد خود چيزي نمي گويد)، تمام گفتار او وحيي است که از جانب حضرت رب العزة به او وحي گرديده است».

دوم- حديثي است که ابن المغازلي نيز در «مناقب» خود با اسناد خود از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت نموده است. عين اين حديث را با همين اسناد و همين عبارات گنجي شافعي در «کفاية الطالب» ص 131 روايت نموده است، و نيز ابن عساکر در «تاريخ کبير دمشق» در مجلدي که اختصاص به فضائل اميرالمؤمنين

[صفحه 254]

علي بن ابيطالب دارد و اين نسخه هنوز طبع نشده و در کتابخانه هاي مهم جهان موجود است و از روي نسخه خطي که در مکتبه ظاهريه دمشق عکسبرداري شده و فعلا در کتابخانه اميرالمؤمنين در نجف اشرف مضبوط است در ورقه 101 با اسناد خود از ابي غالب بن بناء از ابن عباس روايت نموده است، و علامه بحراني در ص 409 از «غاية المرام» نيز از ابن المغازلي روايت مي کند، عن ابن عباس قال: کنت جالسا مع فتية من بني هاشم عند النبي صلي الله عليه و آله و سلم اذا انقض کوکب، فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: من انقض هذا النجم في منزله فهو الوصي من بعدي. فقام فتية من بني هاشم فنظروا فاذا الکوکب قد انقض في منزل علي بن ابيطالب. قالوا: يا رسول الله غويت في حب علي، فانزل الله: «و النجم اذا هوي- ما ضل صاحبکم و ما غوي- الي قوله:- بالافق الاعلي».

«ابن عباس گويد: من با گروهي از جوانان بني هاشم در حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم که ناگهان ستاره اي بسيار نوراني حرکت نموده و مي خواست خم گردد. رسول خدا فرمود: اين ستاره در منزل هر کس فرود آيد و خم شود او بعد از من وصي من خواهد بود. جماعتي از آن جوانان هاشمي برخاستند که بنگرند ستاره در خانه که خم مي شود، ديدند که در منزل علي بن ابيطالب فرود آمده و پنهان شد. گفتند: اي رسول خدا درباره محبت به علي بن ابيطالب مفتون شدي و به ضلال و غوايت افتادي. خداوند اين آيه را فرو فرستاد که: «سوگند به آن ستاره اي که فرود آمد صاحب شما گمراه نشده و به غوايت در نيفتاده است- تا قول خداي تعالي که- اوست در افق بلند و عالي».

اين آيات در شان نزول ستاره در خانه علي به عنوان معرفي غيبي وصايت و خلافت بوده است.

و نيز شيخ سليمان قندوزي حنفي در «ينابيع المودة» ص 239 و شيخ عبيدالله حنفي در کتاب خود «ارجح المطالب» طبع پاکستان غربي ص 72 از ابن عباس روايت کرده اند که قال: کنا جلوسا بمکة مع طائفة من شبان قريش و فينا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اذا انقض نجم فقال صلي الله عليه و آله و سلم: من انقض هذا النجم في منزله فهو وصيي من بعدي. فقاموا و نظروا و قد انقض في منزل علي، فقالوا: قد ضللت بعلي، فنزلت: «و النجم اذا هوي- ما ضل صاحبکم و ما غوي».

«ابن عباس گويد: ما با جواناني از بني هاشم در مکه نشسته بوديم و در ميان

[صفحه 255]

ما رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود که در آن وقت ستاره اي براي فرود آمدن و خم شدن حرکت کرد، حضرت فرمود: اين ستاره در منزل هر کس خم شود بعد از من وصي من خواهد بود. در اين حال بني هاشم بپا برخاستند و چون نگريستند، ديدند که در منزل علي فرود آمد. گفتند: اي رسول خدا درباره علي به ضلالت افتاده اي! آيه نازل شد: «سوگند به آن ستاره در حال فرود آمدنش که صاحب شما گمراه نشده و به ضلالت در نيفتاده است».

ديگر يک سلسله رواياتي است که دلالت دارد بر آنکه اوصياي حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم و خلفاي آنحضرت دوازده نفرند. اول آنها حضرت علي بن ابيطالب و آخر آنها حضرت مهدي قائم آل محمد مي باشد. اين روايات بسيار زياد است و با اسناد مختلفي نقل شده است و بزرگان از محدثين شيعه و سني در کتب خود ضبط و ثبت نموده اند. و ما به عنوان نمونه چند حديث از طريق عامه نقل مي کنيم.


صفحه 254، 255.