خُنثي شدن توطئه قتل حضرت











خُنثي شدن توطئه قتل حضرت



خداوند تعالي پيامبرش را از اين توطئه آگاه ساخت و وعده ي حفظ او را داد. منافقين در گروه چهارده نفري خود پيشاپيش قافله رفتند و در محل موعود- که پايان سربالايي قُلّه ي هرشي و آغاز سراشيبي کوه بود- در ظلمت شب حاضر شدند و شترهاي خود را در کناري خوابانيدند. سپس پشت صخره ها، هفت نفر در سمت راست جاده و هفت نفر در سمت چپ به کمين نشستند. اين در حالي بود که ظرفهاي بُشکه مانند بزرگي را نيز همراه خود برده بودند و آنها را پر از ريگ و شن کرده بودند تا براي رماندن شتر آنها را از پشت سر در سراشيبي کوه رها کنند.

همين که شترِ پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به قله ي کوه رسيد و خواست راه را به سمت پائين

[صفحه 78]

در پيش گيرد، منافقين سنگهاي بزرگ و ظرفهاي پر از شن را که بالاي پرتگاه قرار داده بودند رها کردند. سنگها به طرف شترِ حضرت به حرکت در آمد و نزديک بود به شتر اصابت کند و يا مرکب حضرت بِرَمَد.

پيامبر صلي اللَّه عليه و آله با يک اشاره به شتر فرمان توقف دادند و اين در حالي بود که حذيفه و عمار، يکي افسار شتر حضرت را در دست داشت و ديگري از پشت سر شتر را راهنمايي مي کرد.

با توقف شتر، سنگها رد شده به سمت پائين کوه رفتند و حضرت سالم ماندند. منافقين که از اجراي دقيق نقشه مطمئن بودند از کمينگاهها بيرون آمدند و با شمشيرهاي آخته به حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند. ولي عمار و حذيفه شمشيرها را کشيدند و با آنان در گير شدند، تا بالأخره آنان را فراري دادند.

منافقين به پشت سنگها پناه آوردند و با استفاده از تاريکي شب هر يک به گوشه اي خزيدند تا پس از فاصله گرفتن پيامبر صلي اللَّه عليه و آله بر سر شترهاي خود روند و به قافله ملحق شوند.

براي آنکه نسلهاي آينده بدانند رؤساي منافقين در آن روز چه کساني بودند و بسياري از توطئه هاي بعد از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را براحتي تحليل کنند، در همان تاريکي شب حضرت اشاره اي فرمودند و ناگهان نوري تابيد و فضا را براي لحظاتي روشن ساخت. حذيفه و عمار چهره هاي چهارده نفر را که در اين سو و آن سوي سنگها پنهان شده بودند به چشم خود ديدند و حتي شترانشان را ديدند که در گوشه اي خوابانيده بودند. اين چهارده نفر عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، معاويه، عمروعاص، طلحة، سعد بن ابي وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبيدة بن جراح، ابوموسي اشعري، ابوهريرة، مغيرة بن شعبة، معاذ بن جبل، سالم مولي ابي حذيفه.

پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مأمور بود با آنان درگير نشود، زيرا در آن شرائط حساس فتنه اي بپا مي شد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار مي گرفت.

فردا صبح که نماز جماعت برپا شد همين چهارده نفر در صفهاي اول جماعت

[صفحه 79]

ديده شدند!! وحضرت سخناني فرمود که اشاره به آنان بود. از جمله فرمود: «چه شده است گروهي را که در کعبه هم قسم شده اند، که اگر محمد از دنيا رفت يا کشته شد، هرگز نگذارند خلافت به اهل بيتش برسد»!!؟



صفحه 78، 79.