در فراز ديگري از زيارت غدير مي خوانيم











در فراز ديگري از زيارت غدير مي خوانيم



أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً وَلا أَمْسَکْتَ عَنْ حَقِّکَ جازِعاً وَلا أَحْمَجْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيکَ ناکِلاً وَلا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِي اللَّهَ مُداهِناً وَلا وَهَنْتَ لِما

[صفحه 357]

أَصابَکَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَکَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ مُراقِباً.

مَعاذَ اللَّهِ أَنْ تَکُونَ کَذلِکَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّکَ وَفَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَکَ وَذَکَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّکَرُوا وَوَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَخَوَّفْتَهُمْ فَما تَخَوَّفُوا.

شهادت مي دهم که تو از روي ذلت تقيه نکردي، و به خاطر ترس از حق خود امساک نکردي، و به عنوان عقب نشيني از جهاد با غاصبان حقت خودداري نکردي، و به عنوان سازشکاري مطلبي بر خلاف رضاي خدا اظهار نکردي، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسيد سستي نکردي و ضعف نشان ندادي و به عنوان انتظار از طلب حق خود بيچارگي نشان ندادي.

معاذ اللَّه که تو چنين باشي! بلکه وقتي مظلوم شدي براي خدا صبر کردي و کار خود را به او سپردي و ظالمان را متذکر شدي ولي نخواستند به ياد بياورند و آنان را موعظه کردي ولي در آنان اثر نکرد و آنان را از خدا ترسانيدي ولي نترسيدند!



صفحه 357.