فرهنگ مكتوب غدير در چهارده قرن











فرهنگ مکتوب غدير در چهارده قرن



رسوخ غدير در جهات مختلف دين در حدي است که در موضوعات متعددي مورد بحث قرار گرفته است. در کتب حديثي به عنوان سند و متن آن، در کتب تاريخي به عنوان مهمترين واقعه ي اسلام، در کتب کلامي به عنوان مؤثرترين بحث اعتقادي که همان ولايت و خلافت است، در کتب تفسير به عنوان تفسير آياتي که به خلافت برمي گردد، در کتب لغت به عنوان معناي کلمه ي «مولي» و در کتب ادب و شعر به عنوان قطعه ي زيباي تاريخ اسلام که در قالب نظم و نثر ارائه شده است.

در طول قرن اول هجري، سينه هاي امين و حافظه هاي قوي افراد بود که همچون کتاب عمل کرد و راه صد ساله را به خوبي پيمود و غدير اين وديعه ي آل محمد عليهم السلام را در خود حفظ کرد. بسياري از صحابه و تابعان واقعه ي غدير را در محافل بيان

[صفحه 313]

مي کردند و آن را به نسلهاي بعد از خود انتقال مي دادند. اگر چه کتابهايي مثل کتاب سليم نيز مخفيانه در دست تأليف بود و غدير را در خود ثبت مي کرد.

از اوايل قرن دوم هجري که تدوين معارف ديني آزادي نسبي يافت، تبليغ غدير نيز شکلي تازه به خود گرفت و کم کم از شکل روايت به صورت تأليف درآمد.

از قرن چهارم تحقيق و بحث در متن حديث غدير آغاز شد و قطعه ي اصلي خطبه ي غدير که جمله ي «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ» است، در مناظرات شيعه و مخالفانش مطرح شد و رجال اسناد و ناقلان حديث غدير نيز به دقت مورد بررسي قرار گرفت.

اين تحقيقات در قرنهاي چهارم و پنجم و ششم به اوج خود رسيد و تا سال هزار همچنان پيش رفت که آثار برجسته اي از اين قرون در دست است.

از اوايل قرن يازدهم هجري تا امروز با ايجاد ميدان باز علمي، محققان و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار پر محتوا و مهمي درباره ي غدير تأليف نموده و به خوبي از زحمات هزار ساله نتيجه گيري کرده اند. تحقيقات بزرگاني همچون قاضي شوشتري، علامه مجلسي، شيخ حرعاملي، سيد هاشم بحراني، مير حامد حسين هندي، علامه اميني و بسياري ديگر از علما بهترين شاهد اين مدعا است.



صفحه 313.