مقصود از سيره سياسي















مقصود از سيره سياسي



در مقاله «سيري در سيره سياسي امامان» معناي لغوي و اصطلاحي سياست را آورديم. در اين جا به اجمال مي گوييم که مقصود ما از سيره سياسي، روش سياسي آن حضرت است. ما در اين بحث در پي پاسخ به اين سؤالات هستيم:

1ـ موضع امام علي(ع) در دوره بعثت و هجرت چگونه بود؟ سيره سياسي حضرت در اين دوره (که مولا در مسند رهروي نشسته و بهترين رهرو راه پيامبر(ص) است و به معناي دقيق کلمه يک سرباز فداکار است) چه بوده است؟

2ـ موضع امام در دوره 25 ساله سکوت چه بود؟ اولاً، سکوت حضرت به چه معني است؟ آيا به معناي انزواي کامل از جامعه است يا به معناي کنار کشيدن از مبارزه مسلّحانه و غير آن با دستگاه خلافت؟

ثانيا، فلسفه سکوت حضرت چه بود؟ گاه در سخنان حضرت سخن از «نداشتن ياور است» و گاه سخن از «وحدت

قرآن کتاب هميشه قرون و اعصار است. کوثر همه نسل هاست. همه تشنه کامان معارف را در هر دوره سيراب مي سازد. غور در درياي معارف امام علي(ع) اين قرآن ناطق همين ويژگي را دارد. او امام همه عصرهاست و الهام از او و سيره اش تنها راه نجات است.

مسلمين» جمع بين اين دو چگونه است؟ بي ترديد همان گونه که در قرآن نمي توان تناقض يافت[1] در گفتار قرآن ناطق هم نمي توان تناقضي ديد. و اگر ظاهري چنين يافت شد بايد خود را و درک خود را تخطئه کنيم نه قرآن و علي(ع) را. به هر حال اين بحث بايد در سيره سياسي مطرح شود.

ثالثا، همکاري هاي مقطعي که مولا در برخي از بحران ها با دستگاه خلافت داشت چه در ناحيه مشاوره، و چه در بعد عملي (حلّ مشکلات فرهنگي و سياسي) چه توجيهي دارد و چه الهامي از اين سيره مي توان گرفت؟

3ـ سيره حکومتي حضرت چگونه بود؟ برنامه هايش در ابعاد مختلف چه بود؟ نحوه رفتار حضرت با مخالفان فکري حکومتش چگونه بود؟ با مخالفان توطئه گر چگونه برخورد کرد؟ در مورد بيت المال چه رفتاري داشت؟ قاطعيت ها و نرمش هاي مولا کجا و چگونه بود؟ معيارهاي مولا در نصب و عزل ها چه بود؟ راز به کار گماردن برخي از افراد ناصالح يا ابقاي آنها در مسؤوليت چه بود؟ آيا اينان از آغاز ناصالح بودند؟ يا بعدا به انحراف کشيده شدند؟

چه شيوه هايي امام در عزل کارگزاران داشت؟ با کارگزاران صالح ناتوان چگونه رفتار مي کرد؟ با کارگزاران متخلّف به اصطلاح اداري! چه رفتاري داشت؟ با کارگزاران خائن و چپاولگر بيت المال چگونه برخوردي داشت و... ؟

ما بررسي اين مجموعه مباحث را «سيره سياسي» مي ناميم. روشن است در اين بررسي تمام سر و کارمان با روش هست، روشي که الهام گرفته از مجموع زندگي مولاست؛ به ديگر عبارت، ما در اين بحث در پي زندگي نامه سياسي مولا نيستيم که حضرت در چه زماني حکومت را به دست گرفت؟ در چه تاريخي نبرد جمل (ناکثين) اتفاق افتاد و... اينها سير سياسي زندگي مولاست. ما در پي سيره و روشي هستيم هرچند در اين راستا «سير زندگي حضرت» متن است و حتما بايد مورد استفاده قرار گيرد، ولي در سيره سخن از استنباط، نتيجه گيري و دريافت روش از «سيره» است!









  1. نساء (4) آيه82.