امر به مقابله با جائرين و ضرورت آن















امر به مقابله با جائرين و ضرورت آن



اميرالمومنين (ع) ضمن مداح امام عادل و دادگستر، بر فضيلت و ضرورت مقابله با حکام جائر، پاي مي فشارد و عدم مبارزه را ميانه ي محروميت مردم از عدل و داد، و گرفتار شدن ايشان به خود کم بيني و بلاهت و کم انديشي مي داند:

[صفحه 21]

اين را بدان که با فضيلت ترين بندگان خدا، در پيشگاهش، رهبري دادگستر است که هدايت يابد و هدايت کند، پس سنتي روشن و شناخته را بر پا دارد و بدعتي گم چهره را بميراند....[1] .

... و از تمامي ارزش ها بالاتر، بيان کلمه اي عادلانه، روياروي رهبري ستمگر است.[2] .

... اما بي ترديد جهاد، دري از درهاي بهشت است که خدايش تنها به روي اولياي خاص خويش گسترده است و آن، زره ي نفوذ ناپذير و سپر اطمينان بخش الهي بر پيکر مجاهدان است.

پس هر آن که از سر بي ميلي، جهاد را وانهد، خداي جامه ي ذلت بر اندامش فروپوشد، و در گرفتاريش پيچيد. از درون به خود کم بيني و بلاهت، آلوده شود و پرده اي از کم انديشي و پرگويي بر قلبش فرود آيد. به کيفر تضييع جهاد، حق از او روي بگرداند، به سختي و رنج گفتار شود و از عدل و انصاف محروم بماند.[3] .

خداي رحمت کند آن مردي را که حقي را ببيند و ياريش رساند، يا ستمي را ببيند و با آن بستيزد و همواره بر همراهان خويش، باور حق باشد.[4] .

امام (ع) با صراحت از مومنين مي خواهد که در مقابل تعدي و تجاوز و اعمال خلاف بي تفاوت نباشند و با قلب و زبان و حتي شمشير با آن مخالفت نمايند و از آن بيزاري جويند و چنين عملي را مايه ي هدايت ويقين قلبي مي داند:

هان اي مومنان! هر آن کس تعدي و تجاوزات را ببيند، و عمل خلافي را که بدان دعوت مي شود مشاهده کند وسپس با قلب خويش از آن برائت جويد، به تحقيق به سلامت رسته و از مجازات رهيده است. و هر آن کس با زبان به

[صفحه 22]

مخالفت پردازد، ماجور بوده و اين از اولي برتر است. و هر که با شمشير به مخالفت برخيزد تا کلمه ي خداوند بر افراشته گردد و کليه ي ستمکاران پست شوند، همانا چنين کسي راه هدايت را به درستي يافته و در اين راه استقامت ورزيده و قلب خويش را به نور يقين فروزان ساخته است.[5] .


صفحه 21، 22.








  1. همان خطبه ي 163، بندهاي 5 و 6، ص 526.
  2. همان حکمت 366، بند 5، ص 1263.
  3. همان، خطبه ي 27، بند 7 1 ص 94.
  4. همان، خطبه ي 196، بند 5، ص 657.
  5. علي (ع)، پيشين، کلمات قصار، کلمه ي 365، ص ص 1263 و 1262.