عدالت رمز بقا، استحكام، ترقي نظام سياسي و ضامن ثبات و امنيت















عدالت رمز بقا، استحکام، ترقي نظام سياسي و ضامن ثبات و امنيت



علي (ع) عدل را «رستگاري و کرامت»، «برترين فضايل»، «بهترين خصلت» و «بالاترين موهبت الهي»،[1] «فضيلت سلطان»، «سپر و نگه دارنده ي دولت ها»، «مايه ي اصلاح رعيت» و «باعث افزايش برکات»، «مايه ي حيات آدمي و حيات احکام» و «مانوس خلايق»، ذکر مي فرمايند و «حکومت را مشروط به عدالت گستري دانسته» و «نظام آريت را مبتني بر

[صفحه 14]

عدل مي دانند». از اين ديدگاه «ملاک حکمراني و قوي ترين بنيان، عدل است». بنياني که «قوام عالم به آن مبتني است».[2] .

مساله مهم در سيره ي علي (ع) اين است که ايشان هيچ وقت جهت امنيت و نظام سياسي، از عدالت به نفع امنيت عقب ننشسته اند. بلکه بر عکس، رعايت عدالت را ضامن امنيت و حفظ نظام و ضامن روشني چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم مي دانند.[3] بنا به فرموده ي امام (ع) در عهدنامه ي مالک اشتر:

تحقيقا بهترين چيز (نور چشم) براي حاکمان، اقامه ي عدالت و استقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است و اين حاصل نشود مگر به سلامت سينه هايشان (به خالي بودن از کينه و بغض حاکمان).[4] .

پس اگر زمامداران، عادل پيشه باشند قلب ها به سوي آنان جذب و عقده از دل ها گشوده مي گردد و اين خود تضمين کننده ي استحکام ارکان دولت و پيوند محکم آن با ملت است. عدل محوري نظام سياسي، باعث مي شود مردم براي رسيدن به آرمان ها و خواسته هاي خود راه هاي منطقي را انتخاب و طي نمايند و در غير اين صورت، ياس از عدالت، انسان ها را به نيرنگ، سوء استفاده و خلافکاري و تضعيف اخلاق عمومي و از هم پاشيدگي اجتماعي، خواهد کشانيد که خواه و ناخواه نتيجه ي آن، تزلزل در ثبات سياسي نظام سياسي و دولت است.

[صفحه 15]

از ديد امام (ع) رعايت عدالت از سوي رهبران و کارگزاران نظام اسلامي در سطوح مختلف سيستم سياسي، منتج به نتايج مثبت فراواني است. اين آثار براي رهبران عبارت است از: «استقلال و توان»، «نافذ شدن حکم»، ارزشمندي و بزرگ قدري»، «بي نيازي از ياران و اطرافيان» (از جهت وابستگي به منها)، «مورد ستايش قرارگرفتن زمان حکمراني آنان» و «بالا رفتن شان، عظمت و عزت» ايشان.[5] .

امام علي (ع) معتقدند که «هيچ چيزي مانند عدالت دولتها را محافظت نمي کند» و عدل، چنان سپر محکمي است که رعايت آن موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سياسي مي گردد.[6] اما مهم ترين و فراگيرترين اثر عدالت، در سازندگي و اصلاح جامعه متبلور مي شود، چرا که «عدل سبب انتظام امور مردم و جامعه مي باشد» «هيچ چيز به اندازه ي عدالت نمي تواند مردم را اصلاح» نمايد. اجراي عدالت «مخالفت ها را از بين مي برد و دوستي و محبت ايجاد مي نمايد».[7] و در عمران و آباداني کشور (توسعه ي اقتصادي و صنعتي) تاثير به سزايي دارد.[8] اگر عدالت در جامعه اجرا نشود ظلم و ستم جاي آن را خواهد گرفت و ظلم، جز آوارگي و بدبختي و در نهايت خشونت به دنبال نخواهد داشت. حضرت (ع) خطاب به يکي از واليان خود مي فرمايند:

کار به عدالت کن و از ستم و بيداد بپرهيز که ستم، رعيت را به آوارگي وادارد و بيدادگري، شمشير در ميان آورد.[9] .

[صفحه 16]


صفحه 14، 15، 16.








  1. العدل و فوز و کرامه، الانصاف افضل الفضائل: عبدالکريم بن محمد يحيي فويني، بقاو زوال در کلمات سياسي اميرمومنان (ع)، به کوشش رسول جعفريان، قم، انتشارات کتابخانه ي آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1371، ص 97، العدل افضل سجيه، همان، ص 100، الانصاف افضل الشيم، همان، ص 97، اسني المواهب العدل، همان، ص 112.
  2. العدل فضيله السلطان- العدل جنه الدول- العدل يصلح الرعيه- العدل مالوف- العدل تحکم- العدل نظام الامر- بالعدل تتضاعف البرکات- العدل حياه- العدل حياه الاحکام- ملاک السياسه العدل- العدل اقوي اساس- العدل اساس به قوام العالم (محمدي ري شهري، همان، باب عدل، ص ص 90 -78).
  3. من عدل تمکن: شرح غرور الحکم و درر الکلم، جمال الدين محمد خوانساري، به تصحيح سيد جلال الدين ارموي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1360، ج 5، ص 148. من عدل نفذ حکمه همان، ج 5، ص 175- من عدل عظم قدره، همان، ج 5، ص 193- من عدل في السلطانه استغني عن اعوانه، همان، ج 343 و 5، من کثر عدله حمدت ايامه، همان، ج 5، ص 290، من عدل في سلطانه و بذل احسانه اعلي الله شانه و اعز اعوانه، همان، ج 5، ص 396.
  4. علي (ع)، پيشين، نامه ي، 53، عهدنامه ي مالک اشتر، ص 988.
  5. لن تحصن الدول استعمال فيها، همان، ج 5، ص 70. من عدل بالعدل حصن الله ملکه و من عمل بالجور عجل الله هلکه، همان، ج 5، ص 355. العدل جنه الدول، همان ج 2، ص 62. العدل تدم لک القره، همان، ج 2، ص 178.
  6. العدل قوام البريه، بن محمد يحيي قزويني، پشين، ص 99. حسن العدل نظام البريه، همان، ص 138. عدل الساعه حيوه الرعيه و صلاح البريه، همان، ص 175. بالعدل تصلح الرعيه، شرح غررالحکم، پيشين، ج 1، ص 354.
  7. العدل يستديم المحبه، عبدالکريم بن محمد يحيي قزوين، پيشين، ص 100. الانصاف يرفع الخلاف و يوجب الائتلاف، همان، ص 101.
  8. ما عمرت البلدان به مثل العدل، همان، ص 193.
  9. استعمل العدل، و احذر العسف و الحيف فان العسف يعود بالجلاء و الحيف يدعوا الي سيف، ر. ک علي بن ابي طالب (ع)، نهج البلاغه، ترجمه و شرح سيد جعفر شهيدي، تهران انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371، کلمات قصار، شماره ي 31، ص 364، و نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، حکمت 468، ص 1304.