الهي و ايماني بودن پايه ها و مباني و منابع عدالت















الهي و ايماني بودن پايه ها و مباني و منابع عدالت



از ديد علي (ع) منش و سرچشمه ي عدالت، الهي و در پرتو ايمان به خداوند است و ديگر فروع، از اين اصل نشات مي گيرند. امام در اين خصوص جمله اي کوتاه ولي جامع دارند و در خطبه اي که در اوايل خلافت ايراد نموده اند مي فرمايد:

خداوند حقوق مقرره ي مسلمين را بر اخلاص و توحيد استوار ساخته است.[1] .

و در يکي از خطبه ها در وصف متقين مي فرمايد:

انسان با تقوي، نفس خويش را به عدل ملتزم ساخته، و نخستين گام عدالت وي اين است که هواي نفس را طرد و نفي کند.[2] .

امام (ع) در بياني ديگر، ايمان را تعريف نموده و چهار اصل «صبر، يقين، عدل و جهاد» را پايه ها و ستون هاي آن به شمار آورده است و متعاقب آن در تبيين عدل چنين مي فرمايد:

عدل، چهار شامه دارد: درک و فهم عميق، علم و دانش ريشه دار، حکمتي نيکو و برجسته و حلمي پايدار. پس هر آنکه فهمي عميق داشت ژرفاي علم را دريافته و هر که بدان ژرفا رسيد از احکام شريعت برگرفته و هر که بردبار بود، در کار خود دچار تفريط نشود و با حرمت و احترام در ميان مردم بزيد.[3] .

امام (ع) در جاي ديگر، قرآن را منبع عدالت مي داند و عدل رامايه ي زينت و راس ايمان به شمار مي آورد.

آري قرآن معادل ايمان است و گوهر ناب آن، سرچشمه ها و درياهاي دانش، پستان ها و آبگيرهاي عدالت...[4] عدل زينت ايمان است.[5] .

[صفحه 13]

و در عبارتي ديگر مي فرمايد:

عدل در راس ايمان قرار داشته و مجموعه ي احسان و اعلي مراتب ايمان مي باشد.[6] .

پس از آنجا که عدالت انساني، سرچشمه ي الهي است و ريشه در ايمان دارد، مي توان گفت که از ديد امام (ع) عدالت اخلاقي پايه ي عدالت سياسي و اجتماعي است، گرچه مسلما اگر جامعه متعادل و موزون نباشد، اخلاق شخصي و فردي هم موزون نخواهد ماند. از طرف ديگر چشم به انتظار عدالت نشستن، در حالي که ايمان و اخلاق و خداترسي و تقوي در افراد جامعه و رهبران سياسي آن پرورش داده نشود، خيالي باطل است و مشکل جوامع بشري وسلطه ي جابران و تبعيض و بي عدالتي ها از همين جا ناشي مي گردد و بايد به انسان سازي پرداخت، انسان هاي عادل سخت و زمام امور جامعه را به دست انسان سپرده تا بتوان به حاکميت عدل و استقرار عدالت، اميدوار بود. زيرا به تعبير پيش گفته ي علي (ع): «ابتداي عدالت ورزيدن، نفي هواهاي نفساني است».


صفحه 13.








  1. «و شد بالاخلاص و التوحيد حقوق المسلمين في معاقدها» (علي (ع)، پيشين، خطبه ي 166، ص 544).
  2. «و قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفي الهوي عن نفسه» (همان خطبه ي 86، ص ص 211 و 210).
  3. همان، حکمت 30، ص ص 1100 1099.
  4. عبدالمجيد معاديخواه، فرهنگ مفاهيم نهج البلاغه، ج هفتم، تهران، نشر ذره، چ اول، 1373، ص 3604.
  5. «العدل زينه الايمان» (بحارالانوار، ج 78، ص 80).
  6. «العدل راس الايمان، و جماع الاحسان، و اعلي مراتب الايمان» (محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، قم، مکتبه الاعلام الاسلامي، 1362 ه ش، ص 81).