اصول و مباني اسلام















اصول و مباني اسلام



سومين حد و مرز آزادي مخالفان که از سيره ي عملي و نظري حضرت علي (ع) استنباط مي شود اصول و مباني اسلامي است. بدين معني که آزادي مخالفان- و همگان- تا جايي است که اين اصول و مباني خدشه دار نشود و مورد تعرض قرار نگيرد. منظور از اصول اسلام، سه اصل توحيد، نبوت و معاد است- که در شيعه مي توان امامت را نيز به آن اضافه کرد- و منظور از مباني اسلام، احکام و ضروريات اين دين است که در قرآن و سنت نبوي به آنها تصريح شده است و حدود و حلال و حرام الهي را دربرمي گيرد. هر جامعه اي داراي مباني و اصول پذيرفته شده اي است که عموم مردم بر آن گردن نهاده اند و آن را قبول کرده اند، معمولا هيچ دولت و حکومتي اجازه ي تبليغ يا اقدام عليه اصول پذيرفته شده ي جامعه ي خود را نمي دهد، به خصوص اگر نوعي پس رفت و انحطاط در آن نهفته باشد. رسول گرامي اسلام (ص) جامعه ي عربستان را از شرايط اجتماعي بسيار وخيم به درآورد و مردم را از شرک و بت پرستي نجات داد. اين کار حضرت رسول (ع) به بهاي بسيار سنگين تمام شد و به سختي و کندي صورت گرفت. حال اگر بر فرض کساني پيدا مي شدند که مجددا مردم را به شرک و بت پرستي دعوت کنند، به نظر نگارنده امام علي (ع) چنين اجازه اي به آنان نمي داد و چنين آزادي را نه تنها براي مخالفان، که براي موافقان نيز قايل نبود. ساير اصول و احکام اسلام که در قرآن بدانها تصريح شده نيز ريشه در وحي و معارف الهي دارند و به نفع جامعه ي بشر و تضمين کننده ي سعادت و تکامل و تعالي اويند، چه انسان اين مساله را درک کند و چه درک نکند، و چه حتي در يک مقطع زماني مشخص و موردي خاص، با ديد محدود و ذهن بسته ي خود مخالف اين معني را درک کند. در هر حال برداشت نگارنده از انديشه ي سياسي امام علي (ع) اين است که در چارچوب سياست حق مدار و عدالت محور حضرت علي (ع)، براي تخطي از اين چارچوب و تعرض به اصول و مباني اسلام که در قرآن و سنت به آنها تصريح شده است

[صفحه 31]

هيچگونه آزادي وجود ندارد و امام نيز چنين آزادي را به هيچ کس نمي داد[1] و در اصل حد و مرز آزادي تا اينجاست، البته اين يک بحث عقلي است، زيرا هيچ حکومتي اجازه نمي دهد اصول و مباني مسلم جامعه مورد تعرض قرار گيرد. نکته ي مهم در محدود کردن آزادي هايي که اصول و مباني مسلم اسلام را مورد تعرض قرار مي دهد صراحت آنها در خدشه دار ساختن اصول و مباني اسلام و مورد تعرض مستقيم قرار گرفتن اين اصول و مباني است. بدين معني که اگر سخن و شبهه اي مطرح شود که عده اي آن را تعرض به اصول و مباني اسلام بدانند و عده اي آن را تعرض نداند، نمي توان آن را ملاک محدوديت آزادي دانست. ملاک تشخيص نيز عرف متخصصين و صاحب نظران موضوع در جامعه ي اسلامي هستند و اصول و ارزش هاي اسلام و حرام و حلال الهي به قدري بارز و روشن است که اختلاف نظر چنداني در مورد آنها در ميان مسلمانان وجود ندارد. شايد نتوان هيچ مسلمان يا صاحب نظر اسلامي را پيدا کرد که تعرض به اصول و مباني مسلم اسلام را تشخيص ندهد. به همين دليل براي خارج نشدن از دايره ي عدالت بايد بسيار محتاطانه عمل کرد و تا هنگامي که تعرض به اصول و مباني اسلام محرز نشده باشد نبايد آزادي را محدود ساخت، و اگر افراد صاحب نظر، صاحب تامل و داراي معرفت و شناخت در ميان اقليت وجود دارند بايد آنان را جدي گرفت و به نظراتشان ارج نهاد.

گاهي نيز مخالفان اقداماتي انجام مي دهند که اگر چه مستقيما تعرض به اصول و مباني اسلام نيست اما در نهايت نتيجه ي اقدامات آنها به ضرر اسلام است، ولو اينکه خود

[صفحه 32]

آنها اين را قبول ندارند و معتقدند نه تنها نتيجه ي اقداماتشان به ضرر اسلام نيست، بلکه در جهت تقويت اهداف سياسي اسلام است. در چنين موارد نيز نمي توان به بهانه ي اينکه نتيجه ي عمل کرد آنان در نهايت به ضرر اسلام است، آزادي هاي آنان را محدود کرد- البته بحث و استدلال براي قانع ساختن آنان ضروري است- تمام اقدامات مسالمت آميزي که مخالفان حضرت علي (ع) انجام مي دادند يا مباحثي که مطرح و انديشه هايي که تبليغ مي کردند به ضرر اسلام و جامعه ي اسلامي بود، ولي- چنان که مباحث آن گذشت- حضرت علي (ع) آنها را تحمل کرد و آزادي هايشان را نيز به رسميت شناخت. حضرت علي (ع) به خوبي مي دانست که سخنان و عمل کرد مخالفانش به ضرر اسلام و مباني اسلامي است و هم اکنون پس از گذشت زمان، اين مساله براي ما نيز روشن شده است، اما اغلب مخالفان حضرت به خصوص خوارج بر اين باور بودند که انديشه ها و عمل کردشان درست و براي حفظ اسلام و مباني اين دين است. به هر حال برداشت آنان اين بود و امام علي (ع) مي دانست که با محدود کردن آزادي افراد نمي توان بينش و شناخت افراد را تغيير داد و به همين دليل، آزادي سياسي آنان را- که در نهايت به ضرر اسلام و جامعه ي اسلامي بود- محدود نکرد ولي سعي کرد براي تغيير نگرش و شناخت آنان از راه درست يعني بحث و استدلال و منطق، وارد شود و مهم تر از آن، انديشه هاي درست و صواب خود مطرح کند و به همگان عرضه نمايد.


صفحه 31، 32.








  1. جهت اطلاع بيش تر از پايبندي امام علي (ع) به اصول و مباني اسلام و پافشاري آن حضرت بر اين اصول، براي نمونه ر. ک. نهج البلاغه، خطبه ي 126، ص 124، خطبه ي 173، ص 179، خطبه ي 216، ص 250، خطبه ي 224، ص 259، محمد بن جرير الطبري، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الجمل، سيد جعفر شهيدي ( تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371)، ج 3، ص ص 461 -459، ابن الاثير، ج 3، ص ص 198 -197، نصربن مزاحم المنقري، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الجمل، سيد جعفر شهيدي (تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371)، ص ص 467 -646، ابن ابي الحديد، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الجمل، سيد جعفر شهيدي ( تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371)، ج 1 ص ص 270 -269، و ج 7، ص ص 39 -38، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الارشاد، ج 1، ص 247، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الجمل، سيد جعفر شهيدي (تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371)، ج 2، ص 657، علي اکبر عليخاني، ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي اصفهاني، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، الجمل، سيد جعفر شهيدي (تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371)، ص 40 و بعد از آن.