علي بزرگترين خطيب تاريخ












علي بزرگترين خطيب تاريخ



اکنون بپردازيم باصل مطلب، يعني به اينکه: (علي بزرگترين خطيب تاريخ) است.

چرا؟

وقتي جواب ما سائل را قانع مي کند که مستدل باشد و براي بيان استدلال ناگزيريم او را با بزرگترين خطيبان عالم در ترازوي سنجش قرار دهيم، هم از لحاظ اخلاقي و کمالات معنوي، و

[صفحه 8]

غرض از ايراد خطب و هم ارزش فني آنها که نمونه اي از قسمت اخير را در بالا ذکر کرديم.

از لحاظ شايستگي اخلاقي خطيب و علو نفس، ما در هيچ تاريخي نمي بينيم که او را به صفات: عدل، تقوا، زهد، حکمت، دانش، فدا کاري، خلوص و... نستوده باشد، هر چند مورخ و واصف ضد اسلام و ضد علي باشد. (قولي است که جملگي برآنند)

در حالي که با مطالعه ي شرح حال سيار خطباي عالم، از يونان گرفته تا روم و عرب که خداوندان اين فن بودند و ساير ممالک، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، الي زماننا هذا، نه کمتر، بلکه حتي يک نفر را نمي جوئيم که با علي پهلو بزند و مستجمع کمالات صوري و معنوي باشد.


لولا عجايب صنع الله ما نجت
تلک الفضايل في لحم و لا عصب


کدام خطيبي را جسته ايد که فن خود و حتي شخص خود را در راه خدا و براي خلق خدا مصروف کرده باشد و خود ذره ي طمع دنيايي حتي به قدر خردلي نداشته باشد؟

اسامي مشاهيري را که بعنوان نمونه نقل کرديم، براي اين بود که بياد آوريد، غرض هر يک جز کسب رياست و قدرت و حطام دنيوي چيز ديگري نبوده، و اگر هم گاهي به يکي دو نفر بر مي خوريم، از جهات ديگرش بي نقص نمي بينيم.

چطور علي (ع) جامع صفات کمال است؟

براي آنکه در وجود علي، تمام صفات کمال جمع است: سياست و تدبير، عدل و تقوا، دانش و عرفان، رحمت و رافت، شجاعت و سطوت، بيان و تقرير، عمل و کار، فصاحت و بلاغت. او همه اين صفات را دارد آنهم در حد اعلا.

شما چه کسي را مي جوئيد که داراي اين صفات متضاد باشد، تا ما با علي در يک ترازو قرار دهيم؟

بخاطر داريد که در بالا نقل کرديم که کمتر خطيبي وجود داشته که خطب خود را بداهه و ارتجالا ادا کرده باشد. خطيبان سخنان خود را قبلا تهيه و در تنظيم آن وقتها مصروف مي کرده، چنانچه يکي از آنان براي تهيه يک خطبه ده سال رنج کشيده است.

و اما علي، او در هر جا و هر مورد و در هر حال که اقتضا کرده، ايستاده و گوهر افشاني کرده است. بدون سابقه و تمرين قبلي، و ديدن مدرسه و استاد، و خواندن ادبيات و معاني بيان.

اين نيز يکي از صدها خصايص علي است که در ديگران يا نيست، و اگر هم هست، در حد شاذ و نادر و در موارد بخصوصي.

يکي ديگر از خصايص علي اين است که جامعيت دارد، هم خودش هم سخنانش. يعني آنچه

[صفحه 9]

خوبان همه دارند او تنها دارد. خودش جامع است. کلامش نيز جامع است.

چه: سخنش، در عين سادگي، شور انگيز و در عين رواني، گاهي در پيچيدگي تصنعات قرار مي گيرد، مشحون است از صنايع لفظي و معنوي. در حالتي که دارد مرسل پيش مي رود، مسجع مي شود، جائي که تاثير مي خواهد (تاثير بيشتري) به انواع تاکيد و تشبيه و استعاره و مجاز دست مي زند. تمثيل را ماهرانه بکار مي برد، از آيات گرفته تا اشعار و مثلهاي سائر.

اگر مثال مناسبي نيابد، از خود مي سازد تا مقصود را مجسم کند. هر کلمه اي را بجايش مي گذارد و اذا رايتهم حسبتهم لولوا منثورا. حسن مطلع و مقطع را زياد دارد، چه لازمه تفهيم و تفهم و سرعت تاثير و باقي ماندن اثر در مستمع است. زينت فواصل و زيبايي تقديم و تاخير را در نظر دارد. کلامش خالي از الفاظ رکيک، تعقيد، اشتقاقات شاد و نادر يا مخالف قياس زمان است، منفور الاستعمال ندارد، مجازهاي مستهجن، تشبيهات مستشبع در آن ديده نمي شود، عذوبت نطق و قدرت طبع و طلاقت لسان را کسي مانند علي ندارد، آنهم در حد جامعيت، لطف ترکيب الفاظ را با حسن اداري معني در همه جا رعايت نموده است، گفتارش هم همه بديهه است، از لحاظ معني حاوي مکارم اخلاق است و حاکي مصالح امام. چيزي نيست که بشر را فايده بخشد و در آن نباشد و سخنانش از آن حکايت نکند. هم آيت وعيد است و هم مژده ي اميد. در عين اينکه کار و کوشش را مي ستايد، خلايق را از دام علايق گريز مي دهد. راهنماي زندگي، تزکيه ي نفس، تقويت روح، انسانيت مطلق است.

درس شجاعت، مناعت، فضيلت، کرم و تمام فضايل مي دهد. از جنگ سخن مي گويد، از اقتصاد، از سياست، از مديريت و از همه چيز، از قرار خاک، تا مدار افلاک، عجز الواصفون عن صفته.

دوست و دشمن، دانا و کانا، عابد و عاصي، داني و قاصي، راستي به برتري او معترفند، سنجش علي، با ساير خطبا مقايسه ي عذار سپيد ماه، با گيسوي شب سياه است.

آنچه ستوديم، همه از سخنانش پيداست، استشهاد از بيانات او براي آنچه گفتيم، ميدان وسيعي مي خواهد. چه اينهمه کمال را، نمي توان با جمال نشان داد و جلوه ي صباح را با نور مصباح شناساند و براي آنکه سخن را دفعه کوتاه نکرد و نتيجه اي گرفته باشيم، سيري کلي در محسنات خطب نموده، با ذکر شواهدي از آن، باشد که اداي تکليف شده باشد هر چند ناقص.

[صفحه 10]


صفحه 8، 9، 10.