شجاعت اميرالمؤمنين












شجاعت اميرالمؤمنين



شجاعت علي (ع) در بدايت عمر در حجاز چنان ولوله اي انداخت که وقتي عمروبن عبدود قهرمان نامي عرب را در نبرد تن به تن- در غزوه ي خندق- به خاک انداخت، خواهر عمرو در مقام رثأ بر مرگ برادر، شجاعت قاتل را تنها مايه ي تسلي خود خواند و گفت اگر جز به دست اين پهلوان نوجوان کشته شده بودي مادام العمر بر مرگ تو مي گريستم.

آري قوت جسم و نيروي بازوي علي (ع)از عجايب است، دوست و دشمن، مورخين مسلمان و مسيحي، همه بر اين امر اتفاق دارند که خوراک اميرالمؤمنين (ع)ساده ترين و فقيرترين خوراکي بود که امکان دارد با آن زندگي کرد.

علأ بن زياد حارثي يکي از سرداران متمکن علي (ع) بيمار بود. روزي که مولا به عيادت او رفت فرمود «چه خوب بود در اين خانه ي وسيع و اتاقهاي مجلل مستمندان و درويشان را به مهماني مي نشاندي و نان و خورش مي خوراندي، اگر چنين مي کردي خداوند در سراي ديگرت همين گونه خانه مي داد». علأ گفت امر امام را اطاعت خواهم کرد، سپس عرض کرد برادر من کار زهد و درويشي را به جايي رسانده که زندگي را بر زن و فرزند تلخ کرده است. شبها به عبادت بيدار و روزها روزه دار است، علي رغم تمکّني که خدا به او داده به خورش خشک و پوشش خشن قناعت مي کند.

علي (ع) فرمود او را حاضر کنيد تا با او گفتگو کنم. از گفته هايش معلوم شد راه و رسم

[صفحه 3]

به خود سخت گرفتن را از اميرالمؤمنين (ع) آموخته و مي خواهد از مولايش پيروي کند، امام فرمود: اشتباه مي کني تو بايد از نعمتهايي که خداوند به تو ارزاني داشته بهره مند شوي، تقليد از زندگي من صحيح نيست؛ زيرا من وظيفه ي ديگر دارم. من زمامدار مسلمين و اميرالمؤمنين هستم. من بايد خوراک و پوشاک خود را تا آن حد تنزل دهم که فقيرترين مردم در اقصي نقاط قلمرو اسلام تلخي زندگي را با اين چاشني تحمل کند و با خود بگويد امير و پيشواي من هم مانند من مي خورد و مثل من مي پوشد. اين وظيفه مقتضاي زمامداري من است و تو هرگز چنين تکليفي نداري.

بارها علي (ع) مي فرمود: من چگونه قناعت کنم که اميرالمؤمنينم بخوانند ولي در شدائد و مشکلات زندگاني با مردم همراه و هم قدم نباشم.

هرون بن عنتره از پدرش نقل مي کند که بر مولا فصل زمستان وارد شدم، قطيفه اي کهنه و پاره بر دوش داشت و از سرما مي لرزيد، گفتم يا اميرالمؤمنين! خداوند براي تو و اهل و عيال تو از بيت المال مثل ديگر مسلمانان و مجاهدين نصيب قرارداده و تو تا اين اندازه به خود سخت مي گيري ؟ فرمود: به خدا قسم من از بيت المال شما براي خود حبه اي بر نمي گيرم و اين قطيفه اي که مي بيني از مدينه همراه آورده ام. اين پوشاک مولا، اکنون خوراک او را از زبان عتبة بن علقمه بشنويم. مي گويد وارد شدم بر علي (ع) ديدم نان خشکيده اي با شير مانده مي خورد. گفتم يا اميرالمؤمنين! چگونه با اين نان خورش مي سازي؟ فرمود رسول خدا (ص) خشکتر از اين نان مي خورد و خشن تر از اين جامه که در بر من است مي پوشيد. مي ترسم اگر جز اين بکنم به رسول خدا (ص) ملحق نشوم. فراموش نشود که اين خوراک و پوشاک ايام خلافت بوده! عمر بن عبدالعزيز خليفه ي اموي مي گويد: زاهدتر از علي بن ابي طالب (ع) در جهان نيامده است.[1] .


صفحه 3.








  1. عبقربة الامام، تأليف عباس محمود عقاد مصري.