از كلام خدا فروتر و از كلام آدمي فراتر است












از کلام خدا فروتر و از کلام آدمي فراتر است



تا آنجا که مقتضي بود و قلم نارسا و ناتوان من قدرت داشت، صفات انساني و بلکه ملکوتي اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) را توضيح و شخصيت بسيار بزرگ او را توصيف کردم. اکنون قبل از اينکه به بحث اساسي اين رساله بپردازم چند سطري از دو خصوصيت بارز که علي (ع) را در اسلام منحصر به فرد و بي نظير کرده گفتگو مي کنم.

يکي از اين دو، بيان فصيح و بليغ و منطق گرم و گيراي علي (ع) است که دوستان را به وجد و شور و دشمنان را به زانوي عجز و اعتراف آورده است.

خطابه هاي اعجاز آميز علي (ع) از کلام خدا فروتر و از کلام آدمي فراتر است. خطبه هاي اميرالمؤمنين (ع) در مقام جنگ و صلح، در تجهيز سپاهيان و تشجيع آنان به جنگ، در رفتار با دشمنان، در اداره ي حکومت، در موعظه و نصيحت، در توحيد و اخلاق، در ترس از خدا و ياد مرگ، در حکمت و کلام، در شناختن طبيعت و تعليم رموز خلقت، فرمان او به مالک اشتر، نامه هاي او به فرمانداران و کارگزاران خراج و همچنين کلمات قصار او در حکمت عملي و آيين زندگي روزمرّه به اتفاق تمام کساني که اسلام و علي (ع) را مي شناسند، از نويسندگان و محققين خارجي و سني و شيعي چه از لحاظ شکل و آيين فصاحت و دستور بلاغت و چه از نظر محتوا و معني، نخبه ي آراي فلسفي و مجموعه ي دانش نظري و علمي و دفتر درس محققين و دانشمنداني است که در قرون بعد در مکتب اسلام تربيت يافته اند.

حقاً نهج البلاغه[1] از اسمايي است که «تنزل من السمأ» علماي حکمت و کلام تا قرن

[صفحه 37]

سوم هجرت قبل از اينکه فلسفه ي يونان به زبان عرب منتقل شود، همه منحصراً شاگرد مکتب اويند و او شاگرد مکتب حق است. علي (ع) آنچه دانسته در دامان تربيت معلم بشريت از دريچه ي روح ملکوتي خود از خداي خود آموخته و آنچه ديده و بازگو کرده در کتاب طبيعت يافته است.

کلام علي (ع) در خلقت طاوس و خفاش و مورچه و زنبور عسل، درست گفته ي کسي است که تلمذ قرآن کرده است و در منتهاي ابتکار از استاد حکايت مي کند. آرا و احکام فقهي که علي (ع) زمان خلفاي سه گانه در مقام مشورت و فروماندگي آنها بيان کرده همه قاطع و نافذ، مطاع و متبع و مشکل گشا بوده است.

از لحاظ علم کلام بخصوص مي توان گفت علي (ع) در اسلام پدر علم کلام است؛ زيرا همه ي متکلمين طريقه ي خود را بر اساس معالم و معارف علوي پي ريزي کرده اند.

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه مي گويد:

«واصل بن عطا متکلم بزرگ شاگرد ابوهاشم عبداللّه فرزند محمد حنفيه و محمد شاگرد پدرش علي بن ابي طالب (ع) است. ابوالحسن اشعري سر سلسله ي اشعريه به چند واسطه شاگرد ابوعلي جبايي و او که از علماي کلام و از مشايخ معتزله است از واصل بن عطا تعليم گرفته است».

از نظر تصوف، پيشوايان طريقت در تمام بلاد اسلامي سلسله ي خود را به تربيت شدگان مکتب علي (ع) مي رسانند. شبلي و جنيد و بايزيد بسطامي و ابو محفوظ کرخي همه به اين نسبت افتخار دارند.


صفحه 37.








  1. مجموعه اي از خطابه ها و نامه ها و مواعظ اميرالمؤمنين (ع) را سيد رضي که اشهر شعراي هاشمي و نقيب الاشراف علويين و هاشميين است در پايان قرن چهارم هجري جمع و تدوين کرده و نام آن را «نهج البلاغه» نهاده است.