مهريه حضرت زهرا












مهريه حضرت زهرا



مهريه دختر پيامبر (ص) پانصد درم بود که هر درم معادل يک مثقال نقره بود (هر مثقال 18نخود است).

مراسم عروسي دختر گرانمايه پيامبر اکرم (ص) در کمال سادگي و بي آلايش برگزار شد. يک ماه از عقد پيمان زنانشويي مي گذشت که زنان رسول خدا به حضرت علي گفتند: چرا همسرت را به خانه خويش نمي برد؟ حضرت علي (ع) در پاسخ آنان آمادگي خود را اعلام کرد. ام ايمن شرفياب محضر رسول خدا (ص) شد و گفت: اگر خديجه زنده بود ديدگان او از مراسم عروسي دخترش فاطمه روشن مي شد.

پيامبر (ص) وقتي نام خديجه را شنيد چشمان مبارکش ازاشک پر شد و گفت: او مرا هنگامي که مه تکذيبم کردندتصديق کرد و در پيشبرد دين خدا ياريم داد و يا اموال خود به گسترش اسلام مدد رساندن[1] .

ام ايمن افزود: ديدگان همه را به اعزام فاطمه به خانه شوهر روشن کنيد.

رسول اکرم (ص) دستور داد که يکي از حجره ها را براي زفاف زهرا آماده سازند و او را براي اين شب آرايش کنند.[2] .

زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسيد، پيامبر اکرم (ص) حضرت زهرا (س) را به حضرت طلبيد. زهرا (ع) در حالي که عرق شرم از چهره اش مي ريخت ، به حضرت پيامبر رسيد و از کثرت شرم پاي او لغزيد و نزديک بود به زمين بيفتد. در اين موقع پيامبر (ص) در حق او دعا کرد و فرمود:

«اقالک الله العثرة في الدنيا و الاخره»

خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.

سپس چهره زهرا را باز کرد و دست او را در دست علي نهاد و به او تبريک گفت و فرمود:

«بارک لک في ابنة رسول الله يا علي نعمت الزوجة فاطمة»

سپس رو کرد به فاطمه و گفت:

«نعم البعل علي»

آنگاه به هر دو دستور داد که راه خانه خود را در پيش گيرند و به شخصيت برجسته اي مانند سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا (س) را بگيرد و از اين طريق جلالت مقام دختر گراميش را اعلام داشت.

هنگامي که داماد و عروس به حجله رفتند، هر دو از کثرت شرم به زمين مي نگريستند. پيامبر اکرم (ص) وارد اطاق شد و ظرف آبي به دست گرفت و به عنوان تبرک بر سر و بر اطراف بدن دخترش پاشيد و سپس در حق هر دو چنين دعا فرمود:

«اللهم هذه البنتي و احب الخلق الي اللهم و هذا اخي و احب الخلق الي اللهم اجعله وليا و...».[3] .

پروردگارا، اين دختر من و محبوبترين مردم نزد من است. پرودگارا، علي نيز گرامي ترين مردم نزد من است. خداوندا، رشته محبت آن دو را استوارتر فرما و...









  1. بحار، ج 43 ص 130.
  2. همان ، ص 59.
  3. بحار، ج 43 ص 96.