ضرورت و اهميت اداي حقوق متقابل















ضرورت و اهميت اداي حقوق متقابل



با توجه به جريان دوسويه بودن حقوق بين فرد و دولت، اميرالمومنين (ع) به ذکر حقوقي که از سوي خداوند واجب شمرده شده است مي پردازد. يکي از اين حقوق و البته بزرگ ترين حق ها که خدا واجب کرده است، حق والي بر رعيت و حق رعيت بر والي است:

پس خداي سبحان برخي از حق هاي خود را براي بعضي مردمان واجب داشت و آن حق ها را برابر هم نهاد و واجب شدن حقي را مقابل گزاردن حقي گذاشت و حقي بر کسي واجب نبود مگر حقي که برابر آن است گزارده شود و بزرگ ترين حق ها که خدايش واجب کرده است، حق والي بر رعيت است و حق رعيت بر والي، که خداي سبحان آن را واجب نمود و حق هر يک را به عهده ي ديگري واگذار فرمود و آن را موجب برقراري پيوند آنان کرد و ارجمندي دين ايشان.[1] .

اداي حقوق برابر، سبب انس و الفت و برقراري پيوند بيش تر ميان حکمران و مردمان و عزت و ارجمندي دين مي شود. مي توان نتيجه گرفت که عدم اجراي حقوق، موجبات کينه، نفرت و جدايي حاکم و مردم را فراهم خواهد آورد و در آن صورت دين نيز داراي عزت و ارجمندي نخواهد بود. در فرازهاي بعد به موارد ديگري از فوايد اداي حقوق متقابل اشاره مي کند و صلاح رعيت را موکول به صلاح واليان و صلاح واليان را

[صفحه 4]

مبتني بر درستکاري مردمان ذکر مي کند: «پس حال رعيت نيکو گردد، جز آن گاه که واليان نيکو رفتار باشند و واليان نيکو رفتار نگردند، جز آن گاه که رعيت درستکار باشند.»[2] .

امام رد ادامه، عزت يافتن حق در ميان والي و رعيت را منوط به گزاردن حق از جانب هر يک از آن دو مي داند و فوايد بي شمار ديگري را بر آن مترتب مي کند: پس چون رعيت حق والي را بگزارد و والي حق رعيت را به جاي آرد، حق ميان آنان بزرگ مقدار شود و راه هاي دين پديدار و نشانه هاي عدالت بر جا و سنت چنان بايد که اجرا. پس کار زمانه آراسته گردد و طمع در پايداري دولت پيوسته و چشم آز دشمنان بسته.[3] .

در عباراتي ديگر، امام به عواقب و پيامدهاي اجرا نکردن حق اشاره مي کند و مواردي را برمي شمارد:

و اگر رعيت بر والي چيره شود و يا والي بر رعيت ستم کند، اختلاف کلمه پديدار گردد و نشانه هاي جور آشکار و تبه کاري در دين بسيار. راه گشاده ي سنت را رها کنند و کار از روي هوا کنند و احکام فروگذار شود و بيماري جان ها بسيار و بيمي نکنند که حقي بزرگ فرو نهاده شود و يا باطلي سترگ انجام داده. آن گاه نيکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار و تاوان فراوان بر گردن بندگان از پروردگار.[4] .

تصويري که امام از رابطه ي فرد و دولت ترسيم مي کند، يک رابطه ي متقابل است. رابطه اي که در آن حقوق فرد و حقوق دولت در جاي خود محفوظ است و بايد به موقع اجرا در آيد. در غير اين صورت نابه ساماني در کشور بروز مي کند. در اين نابه ساماني، حاکمان از روي هوا و هوس حکمراني مي کنند و نشانه هاي ظلم و ستم

[صفحه 5]

آشکار خواهد گرديد و انحراف در دين بسيار راه خواهد يافت.

به هر روي، امام علي (ع) در مواردي که از سخنان ايشان نقل گرديد به فوايد و مضاري که از اجرا و عدم اجراي حق بين حاکم و مردم پديد مي آيد اشاره مي کند و عدم اجراي قوانين را باعث خواري نيکان و عزت يافتن بدکاران مي داند و همين خود باعث انحراف نظام سياسي و عدم توجه به خواسته هاي مردم مي شود. بنابراين مردم حاکم را توصيه به گزاردن حق مي کند و مي گويد: «پس بر شماست يکديگر را در اين بعده اندرز دادن و حق همکاري را نيکو گزاردن.»[5] .


صفحه 4، 5.








  1. نهج البلاغه، پيشين، خطبه ي 216، ص 248.
  2. نهج البلاغه، پيشين، خطبه ي 216، ص 248.
  3. نهج البلاغه، پيشين، خطبه ي 216، ص 248.
  4. نهج البلاغه، پيشين، خطبه ي 216، ص 249.
  5. نهج البلاغه، پيشين، خطبه ي 216، ص 249.