وحدت و امنيت در گرو اطاعت از امام















وحدت و امنيت در گرو اطاعت از امام



همچنان که در بخش هاي گذشته در باب اطاعت از امام و حقوق امام بر امت، نمونه هايي ذکر کردم حضرت امام (ع) تلاش داشتند تا راه از ارشاد و هدايت صحيح را به امت نشان دهند. لذا از هرگونه استبدادراي خودداري مي ورزيدند. امام در صحنه هاي مختلفي که با آن مواجه شدند کوشيدند تا پرده هاي جهل را از جلوي ديد بعضي از گروه ها بردارند. به عنوان مثال تعطيلي نبرد صفين و پيامدهاي آن را توسط برخي از گروه ها اينگونه بيان فرمودند:

هر آينه شما کاري کرديد که نيروي اسلام سست شد و توانايي از دست برفت و سستي و خواري به بار آورد، آنگاه که شما برتري جستيد و دشمنانتان از نابودي خود ترسيدند و کشتار آنان را به نابودي کشانيد و درد جراحت را (چشيده) و ديدند، قرآن ها را بلند کردند و شما را به آنچه در آنهاست خواندند، تا اينکه شما را از خود بازدارند و جنگ ميان شما و خود را بريده و

[صفحه 31]

قطع کنند و از راه خدعه و نيرنگ شما را به دست پيش آمدهاي روزگار سپردند و شما اگر بر سر آنچه اينان مي خواهند گرد آييد و آنچه درخواست مي کنند به آنان دهيد، فريب خوردگاني بيش نيستيد و به خدا سوگند از اين پس گمان ترقي و استقامتي در شما ندارم و نمي بينم که شما به تدبيري برسيد.[1] .

لذا حضرت امام (ع) به آنان توصيه مي کنند به ريسمان وحدت چنگ بزنيد و بر عمود خيمه ي امامت و ولايت تکيه و اعتماد کنيد:

به خاندان پيامبرتان بنگريد و بدان سو که مي روند، برويد و پي آنان را بگيريد که هرگز شما را از راه رستگاري بيرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد. اگر ايستادند بايستيد و اگر برخاستند برخيزيد بر آنها پيشي مگيريد که گمراه مي شويد و از آنان پس نمانيد که تباه مي گرديد.[2] .

يا به اين عبارات از بيانات امام دقت فرماييد:

شما را به راه راست درآوردم، راهي که رونده ي آن هلاک نگردد، جز آنکه خود هلاک خود خواهد. آنکه برپا ايستد به بهشت رود و آنکه بلغزد به آتش درآيد.[3] .

حضرت امام (ع) نتيجه ي تفرقه و ناامني امت و پراکندگي آنان را چنين پيش بيني و ارزيابي مي فرمايد:

گويا من ايشان (شاميان) را مي نگرم که مردان شايسته و صالح شما را مي کشند و قاريان (قرآن) شما را مي ترسانند. و شما را از حقوق خودتان بي بهره ساخته و از رسيدن آن به شما جلوگيري مي کنند و مردم را جز شما به خود نزديک مي سازند. پس آنگاه که محروميت و برگزيدگي آنها و فرود آمدن شمشيرها و آمدن ترس ها را ببينيد هر آينه پشيمان شويد و بر کوتاهي کردن در پيکار

[صفحه 32]

افسوس مي خوريد و آسودگي و خوشي اين روز را بياد مي آوريد، هنگامي که اين يادآوري (و افسوس) به شما سودي ندهد.[4] .

البته در بخش هايي از خطبه ي 101 نيز تقريبا قريب به مضمون فوق مشاهده مي شود و يا اينکه:

اينان (شاميان) نيکان شما را مي کشند و فرومايگانتان را به بندگي گيرند، گنج ها و اندوخته هاي شما را از ميان خلوت سراهاتان به در آرند و اين عذابي است که به خاطر از هم گسيختن کارهاتان، و به هم زدن صلاح خود و دينتان دچار شما شود.[5] .

امام، علت اصلي دچار شدن به چنين سرنوشتي را تعطيلي پيکار و نبرد مي داند:

همانا از تيره روزي و خواري مسلمانان و نابودي دين است که پسرک ابي سفيان (معاويه) مردمان رذل و بدکاران را مي خواند و آنان اجابتش مي کنند، و من شما را که برترين نيکان هستيد بخوانم و شما به يک سو رويد و سر باز زنيد. اين کردار شما (کردار) پرهيزگاران نيست.[6] .


صفحه 31، 32.








  1. محمد بن محمد بن نعمان، المفيد، پيشين، ص 264.
  2. نهج البلاغه، پيشين، ص 90.
  3. نهج البلاغه، پيشين، ص 117.
  4. محمد بن محمد بن نعمان المفيد، پيشين، ص 270.
  5. محمد بن محمد بن نعمان المفيد، پيشين، ص 275.
  6. محمد بن محمد بن نعمان المفيد، پيشين، ص 268.