امنيت و كرامت انساني















امنيت و کرامت انساني



امام به امنيت مناطق متعددي که پارسايان امت را به فرماندهي آنها گماشته بود، فوق العاده اهميت مي داد. لذا از شهداي فرماندهان برخي مناطق که در نبردهاي غارات به قتل رسيدند با عزت و بزرگي يادمي کند، هم از اشرس بن حسان بکري[1] و هم از عمرو بن عميس بن مسعود (برادرزاده ي عبدالله بن مسعود) که از ايشان به عنوان مرد صالح[2] ياد مي کند. لذا حضرت امام (ع) از نبردهاي غارات به دليل آنکه حرمت انسان ها، از مسلمان و غيرمسلمان، شکسته مي شد بسيار رنج مي برد. هنگامي که نيروهاي سفيان بن عوف غامدي به شهر انبار حمله بردند و پس از قتل فرمانده ي منطقه (اشرس)، دست به تعدي و تجاوز نسبت به مردم زده بودند، امام اينگونه مسائل منطقه را تحليل کرد:

اکنون سربازان اين مرد غامري به انبار درآمده و پسر حسان بکري را کشته و مرزبانان را از جايگاه هاي خويش رانده اند. شنيده ام مهاجم به خانه هاي مسلمانان، و کساني که در پناه اسلامند درآمده، گردنبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاي زنان به در مي کرده است حالي که آن ستمديدگان، برابر آن متجاوزان، جز زاري و رحمت خواستن سلاحي نداشته اند. سپس غارتگران، پشتوارها از مال مسلمانان بسته، نه کشته اي بر جاي نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر از اين پس مرد مسلماني از غم چنين حادثه بميرد

[صفحه 27]

چه جاي ملامت است که در ديده ي من شايسته چنين کرامت است.[3] .


صفحه 27.








  1. ابراهيم بن محمد ثقفي کوفي، پيشين ص 179.
  2. احمد بن ابي يعقوب، پيشين، ص 102.
  3. نهج البلاغه، پيشين، ص ص 27 و 28.