سوگنامه شهادت امام علي











سوگنامه شهادت امام علي



[صفحه 90]

روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است. روز ضربت خوردن آن حضرت. چه حالتي بر مردم کوفه حاکم بوده است، خدا مي داند. آن چهره ي محبوب، آن انسان بزرگ، آن عدل مجسم، آن نواي شورانگيز، آن فرياد رافت و رحمت براي ضعفا و خشم الهي در مقابل اشقياء. مردم کوفه و مردم عراق و کساني که از مدينه با آن حضرت آمده بودند، در اين پنج سال، چه در کوفه و چه در ميدانهاي ديگر، علي بن ابيطالب عليه السلام را اين طور ديده بودند و با انس گرفته بودند. حالت اين مردم، آن وقتي که شنيدند، اميرالمومنين عليه السلام در محراب ضربت خورده است، چه حالتي بوده است؟ من در ذهن خودم تا حدودي به آن ساعاتي تشبيه مي کند که شما مردم خبر بيماري امام بزرگوارمان را شنيديد. يادتان هست که چه ولوله اي، چه غوغايي، چه حزني و چه قيامتي بين مردم به وجود آمد. همه ي دستها به دعا بلند، همه ي اشکها جاري، همه پرسان از يکديگر. چيزي شبيه به همين حالت.

.... اميرالمومنين عليه السلام، مانند ديروز و ديشبي، نماز را با مردم خوانده است. شايد با آنها حرف زده است، آنها او را ديده اند. باز هم تازيانه بر دوش در ميان کوچه هاي کوفه راه رفته و امر

[صفحه 91]

به معروف و نهي از منکر کرده است. بيماري در وجود او نبوده است. پس از صبح آن بزرگوار براي اقامه ي نماز به مسجد رفته، مردم را از خواب بيدار کرده. صداي آن بزرگوار را باز هم شنيدند که مشغول خواندن نافله شده است... در روايت هست که مردم شنيدند اميرالمومنين عليه السلام ده آيه از آيات سوره ي انبياء را خواند. در خلال اين آيات، اياتي است که منطبق با حال خود آن بزرگوار است:

«ان الذين سبقت لهم منا الحسني اولئک عنها مبعدون. لايسمعون حسيسها و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون».[1] .

بعد هم وقتي که حضرت به رکوع يا به سجده رفته، تيغ آن اشقي الاشقياء، فرق مبارک علي بن ابيطالب عليه السلام را شکافته است. اميرالمومنين عليه السلام را به خانه آوردند.... صداي منادي شنيده شد: «تهدمت و الله ارکان الهدي»[2] .

به خدا قسم پايه هاي ولايت ويران شد. اين تعبير درستي هم است و به حقيقت وجود اميرالمومنين عليه السلام و مي زيبد، که چنين تعبيري با ندا و فرياد آسماني انجام گرفته باشد. مردم اين يکي، دو روز را در حال انتظار و نگراني و التهاب و ناراحتي گذرانيدند. بعضي به ديدن آن حضرت رفتند، بعضي هم اطراف خانه ي آن حضرت جمع شدند. نقل است که يتيمان و کساني که مورد عيادت و مراقبت آن بزرگوار بودند، در خانه ي آن بزرگوار جمع شدند.... شايد بيست و چهار ساعت، شايد چهل و هشت ساعت از آن ساعتهاي هولناک و مخوف نگذشته بود که ناگهان خبر شهادت آن بزرگوار در کوفه پيچيد و همه ي اطلاع پيدا کردند که علي عليه السلام از دستشان

[صفحه 92]

رفته است.[3] .

لا حول و لا قوه اله بالله العلي العظيم


صفحه 90، 91، 92.








  1. سوره ي مبارکه ي انبياء/ آيات 101 و 102.
  2. بحار الانوار/ ج 42. ص 282.
  3. حديث ولايت/ ج 7. ص 16- خطبه هاي نماز جمعه/ مورخه 70/1 /16.