دخالت و نظارت مردم
امّا همه آنها به نوعي با عامل مردمي و اصل «دخالت و نظارت مردم» ارتباط دارند. اگر مردم دخالت و نظارت لازم را نداشته باشند عوامل ياد شده نمي توانند در اجراي قانون و برقراري نظم موفّق شوند؛ بنابر اين بازسازي حکومت و اصلاح زمامداران با دخالت و حضور و مراقبت مردم تحقّق مي پذيرد، که فرمود: فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلاَةِ، وَلَا تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ (پس مردم بدون اصلاح زمامداران اصلاح نمي گردند و زمامداران نيز اصلاح نمي شوند جز با درستي و استقامت مردم يک جامعه.)[1] . با يک برّرسي دقيق در افکار و آراء مکاتب و انديشمندان معاصر به اين نتيجه مي رسيم که نهج البلاغه در مورد شيوه هاي اصلاح فرد و جامعه و حکومت دولت مردان، اختلاف اساسي با صاحب نظران سياسي دارد؛ زيرا در راه اجراي نظم و مقرّرات اجتماعي به هيچ کدام از عوامل موجود تکيه نمي کند. گرچه معتقد است که حکومت و قانون و آداب و رسوم و ارتش اسلامي ضرورت دارند؛ امّا تنها عاملي را که به عنوان يک راه حلّ سياسي و عامل حياتي معرّفي مي کند: «اصل دخالت» و «نظارت مردمي» يا «نظارت ملّي» است که در فروع مباني اعتقادي با نام «امر به معروف و نهي از منکر» مطرح شده است. از ديدگاه نهج البلاغه اگر عامل مردمي يا نظارت عمومي در صحنه سياسي يک کشور حضور فعّال داشته باشد، نظم و قانون اجرا و عدالت اجتماعي در آن جامعه تحقّق مي يابد، چون نظارت ملّي با حضور مردم ارتباط دارد و مردم در همه جا مي توانند عامل اجراي درست قوانين باشند. دنياي امروز براي اجراي قوانين و مقرّرات اجتماعي از اصلِ «امر به معروف و نهي از منکر» غفلت نموده و با طرح راه حل هاي غير منطقي همواره با ناکامي و شکست مواجه گرديده است، مانند: روي آوردن به سرنيزه و فشار دل بستن به زندان و شکنجه استفاده از جريمه هاي سنگين استفاده از تنبيه بدني و پيشروي تا حدّ اعدام امّا هرچه بيشتر تلاش کردند کمتر به نتيجه رسيدند. ازآدم هاي ماشيني گرفته تا نصب چشم هاي الکترونيک در بانک ها، از قفل هاي ضد گلوله و انواع ادوات پليسي و جاسوسي، استفاده کردند؛ امّا نتوانستند انسان را به رعايت نظم و قانون وادارند و سرگردان و حيران مي پرسند: «راه هاي اجراي نظم و قانون کدام است؟» و پاسخ نهج البلاغه رعايت «نظارت مردمي» و «امر به معروف و نهي از منکر» است. اگر ملّتي خود پشتوانه اجراي مقرّرات اجتماعي شود، همه امر به کارهاي نيک کنند و از منکرات بپرهيزند و ديگران را به آن تذکّر دهند، قانون اجرا مي گردد و نظم و عدالت اجتماعي نيز تحقّق مي پذيرد.
درست است که حکومت و آداب و رسوم پسنديده و حقوق کامل الهي و ارتش اسلامي از عوامل اجراي قانون و نظم اجتماعي به شمار مي آيند،