ضرورت دافعه و بازدارندگي











ضرورت دافعه و بازدارندگي



پيکره جامعه انسان ها چونان جسم آدمي است اگر اصل دافعه نباشد و حالت بازدارندگي وجود نداشه باشد هر نوع آفت و بلايي دامنگير آن مي شود.

بسياري ناآگاهانه به زشتي ها روي مي آورند.

و برخي آگاهانه به رواج فساد مي پردازند.

اگر همه مردم نظارت کنند مي توانند بدان و فاسدان را بر سرجاي خويش بنشانند و از هرگونه زشتي و انحرافي جلوگيري به عمل آورند،

که در فلسفه و چرائي «نظارت مردمي» امام علي عليه السلام فرمود:

وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعَاً لِلسُّفَهاء

«نهي از منکر از آن جهت ضروري است که بي خردان را از بدي ها باز دارند.»

و آنگاه در يک رهنمود ارزشمند ديگري مردم را به «نظارت عمومي» و مراحل اجرائي امر به معروف و نهي از منکر سوق داده، مي فرمايد:

أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَي عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَمُنْکَراً يُدْعَي إِلَيْهِ، فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَبَرِئَ؛ وَمَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ، وَهُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ؛

وَمَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَکَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَي، فَذلِکَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَي، وَقَامَ عَلَي الطَّرِيقِ، وَنَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ.

«اي مؤمنان! هرکس تجاوزي را بنگرد، و شاهد دعوت به منکري باشد، و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگي سالم داشته است،

و هرکس با زبان آن را انکار کند پاداش داده خواهد شد، و از اوّلي برتر است،

و آن کس که با شمشير به انکار برخيزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پَست گردد، او راه رستگاري را يافت و نور يقين در دلش تابيد.»[1] .









  1. حکمت 373 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به شرح زير است:

    1- تاريخ طبري ج5 ص163: طبري شافعي (متوفاي 310 ه)

    2- منهاج البراعة ج 3 ص 411: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    3- مشکاة الانوار ص100 و48 فصل13: طبرسي (متوفاي 548 ه)

    4- بحار الانوار ج 97 ص89 ح69 وص91 ح77: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    5- غرر الحکم ج 3 ص 183: آمدي (متوفاي 588 ه)

    6- روضة الواعظين ص364: ابن فتّال نيشابوري (متوفاي 508ه).