حمايت از اعتراضات اباذر











حمايت از اعتراضات اباذر



ابوسعيد خِدري نقل مي کند که روزي اباذر نزد خليفه سوم آمد و از او انتقاد و عيب جوئي کرد.

آنگاه علي عليه السلام در حالي که تکيه به عصايي داده بود رسيد.

خليفه سوم پرسيد: با او چه کنم؟

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

آن را خداي بزرگ جواب داد که «اگر دروغ مي گويد، دروغ او بر باد و اگر به راستي سخن مي گويد، بعضي از آنچه که گفته بر شما اصابت خواهد کرد.»[1] .

خليفه سوم به علي عليه السلام گفت:

ساکت شو! خاک در دهان تو!

امام علي عليه السلام فرمود:

خاک در دهان خودت! از ما چيزي پرسيدي به تو پاسخ گفتيم.[2] .

به نقل مسعودي و يعقوبي، وقتي اباذر به تبعيدگاه مي رفت خليفه سوم دستور داد تا کسي او را مشايعت نکند.

امّا علي عليه السلام و دو فرزندش براي مشايعت او رفتند و به هنگام بدرقه خطاب به اباذر فرمود:

يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ.

إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَي دُنْيَاهُمْ، وَخِفْتَهُمْ عَلَي دِينِکَ، فَاتْرُکْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوکَ عَلَيْهِ، وَاهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ؛ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَي مَا مَنَعْتَهُمْ، وَمَا أَغْنَاکَ عَمَّا مَنَعُوکَ!

وَسَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً، وَالْأَکْثَرُ حُسَّداً.

وَلَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرَضِينَ کَانَتَا عَلَي عَبْدٍ رَتْقاً، ثُمَّ اتَّقَي اللَّهَ، لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً!

لَا يُؤْنِسَنَّکَ إِلَّا الْحَقُّ، وَلاَ يُوحِشَنَّکَ إِلَّا الْبَاطِلُ، فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْيَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ، وَلَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوکَ.

«اي اباذر! همانا تو براي خدا به خشم آمدي، پس اميد به کسي داشته باش که به خاطر او غضبناک شدي،

اين مردم براي دنياي خود از تو ترسيدند، و تو بر دين خويش از آنان ترسيدي، پس دنيا را که به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار، و با دين خود که براي آن ترسيدي از اين مردم بگريز، اين دنياپرستان چه محتاجند به آن که تو آنان را ترساندي، و چه بي نيازي از آن چه آنان تو را منع کردند.

و به زودي خواهي يافت که چه کسي فردا سود مي برد؟

و چه کسي بر او بيشتر حسد مي ورزند؟

اگر آسمان و زمين درهاي خود را بر روي بنده اي ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتي از ميان آن دو براي او خواهد گشود، آرامش خود را تنها در حق جستجو کن، و جز باطل چيزي تو را به وحشت نياندازد، اگر تو دنياي اين مردم را مي پذيرفتي، تو را دوست داشتند، و اگر سهمي از آن برمي گرفتي دست از تو بر مي داشتند.»[3] .

مروان خود را به حضرت رساند و از غضب خليفه سوم درباره مشايعت اباذر ياد کرد،

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز اعتنائي به هشدار حکومتي نداشت و به بدي از خليفه سوم ياد نمود.

به هنگام شب، خليفه سوم درباره برخورد امام علي عليه السلام با مروان به وِي اعتراض کرد و گفت:

مگر نشنيدي که من دستور داده بودم کسي از اباذر مشايعت نکند؟

آن حضرت فرمود:

آيا هر آنچه را که تو دستور مي دهي و ما حکم خدا و حقّ را در مخالفت با آن مي بينيم، بايد از فرمان تو پيروي کنيم؟

به خدا سوگند که چنين نيست.

خليفه سوم از حضرت علي عليه السلام خشمگين شد و به او گفت که مروان را بر وِي ترجيح مي دهد.

فرداي آن روز، خليفه سوم نزد مهاجرين و انصار از علي عليه السلام گله کرد و گفت:

علي از من عيبجوئي مي کند و کساني را نيز که به اشکال تراشي از من مي پردازند حمايت مي کند.

(مقصود وِي عمّار و اباذر و ديگران بود)

بزرگان مهاجر و انصار ميان علي عليه السلام و خليفه سوم صلح دادند که امام علي عليه السلام فرمود:

(فقط به خاطر خداسکوت مي کنم.)[4] .









  1. سوره غافر آيه 28.
  2. عبدالرّزّاق مصنّف ج 11 ص 349 - 339.
  3. خطبه 1/130 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- روضه کافي ج8 ص206 و207 ح251: کليني (متوفاي 328 ه)

    2- کتاب سقيفه بنقل ابي الحديد ج 2 ص 375: جوهري (متوفاي 395 ه)

    3- شرح نهج البلاغه ج 2 ص 375: ابن ابي الحديد (متوفاي 656 ه)

    4- تاريخ يعقوبي (ابن واضح) ج 2 ص 120: يعقوبي (متوفاي 284 ه)

    5- تذکرة الخواص ص134:ابن جوزي حنفي (متوفاي 654 ه)

    6- منهاج البراعة ج 2 ص 47: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    7- کتاب محاسن ص353 ب12 ح45: علامه برقي (متوفاي 274 ه)

    8- أنساب الاشراف ج 5 ص 54: بلاذري (متوفاي 279 ه)

    9- کتاب الفتوح ج1 ص30: ابن اعثم کوفي (متوفاي 314 ه).

  4. کتاب السّنه ابن ابي عاصم ص 499 - 488.