تلاش در نابودي فتنه ها











تلاش در نابودي فتنه ها



در فتنه سياسي مربوط به خليفه سوم هر کسي به منافع خود مي انديشيد.

برخي سکوت کردند؛

و بعضي در نهان علاقه داشتند که خليفه سوم از بين برود و همانند عائشه مي گفتند:

عثمان را بکشيد.

و بعضي ديگر چون معاويه به حکومت خود فکر مي کردند،

کمتر کسي براي رفع فتنه ها تلاش مي کرد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام شب و روز مي کوشيد تا فتنه ها از بين برود و امنيّت اجتماعي حاکم گردد.

در آن روزها که انقلابيّون در بيرون منزل خليفه سوم اجتماع کرده و با راه انداختن سر و صدا از او انتقاد مي کردند.

و مردم مدينه از خليفه سوم چندان دلِ خوشي نداشتند،

و نامه پنهاني خليفه سوم به فرماندار مصر، بيشتر موجب اظهار تنفّر و انزجار مصري ها گرديد.

مجاهداني همچون ابن مسعود و عمّار ياسر و اباذر که از خليفه خاطره بدي داشتند با اتّفاق انقلابيُّون مصر و بصره بر ضدّ خليفه سوم هم صدا شدند.

کم کم بر شور و هيجان مردم افزوده شد و خانه خليفه کاملاً به محاصره انقلابيّون درآمد.

محاصره کنندگان از خليفه سوم مي خواستند که:

هم از رفتار خود توبه کند،

و هم مروان را به آنها تحويل دهد،

و هم حقوق ضايع شده ايشان را به آنها برگرداند.

شورشيان درباره خواسته هاي خود اصرار و تأکيد مي ورزيدند.

در اين حال خليفه سوم احساس خطر نمود، بناچار از فرماندهان لشگر و عاملان خود کمک خواست و نوشت که در اين کار عجله کنند.

خليفه سوم با اطرافيان خود به مشاوره پرداخت و آنها صلاح ديدند که از امام علي عليه السلام استمداد جويند.