نهي از شنيدن غيبت











نهي از شنيدن غيبت



شخصي وارد منزل حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام شد و در کنار امام مجتبي عليه السلام نشست و درد دل مي کرد، تا اينکه در لابلاي کلماتش از کسي سخن گفت.

اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به فرزندش فرمود:

«فرزندم گوش خود را از اينگونه عيب جوئي ها پاک نگهدار، زيرا غيبت کننده پليدترين چيزهائي که دارد در ظرف گوش تو مي ريزد.»

يعني همچنان که بايد مواظب بود تا بدن و لباس انسان آلوده نشود، بايد مراقبت کرد تا ظرف گوش و دل انسان نيز پاک بماند، و به هر سخني نبايد گوش فرا داد.[1] .

عمل به سخن وحي گونه امام علي عليه السلام نظارت دقيق بر امور اجتماعي و خانواده را مي طلبد که نگذاريم در مجلس ما، در منزل ما از کسي عيب جوئي کنند،

بايد عنان سخن را به دست گيريم و محور گفتگوهاي دوستانه را به سَمت و سوئي ببريم که آلوده به غيبت نگرديم.[2] .

که حضرت در خطبه 141 نهج البلاغه اينگونه رهنمود داد که:

أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَسَدَادَ طَرِيقٍ، فَلَا يَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقَاوِيلَ الرِّجَالِ.

أَمَا إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي، وَتُخْطِئُ السِّهَامُ، وَيُحِيلُ الْکَلَامُ، وَبَاطِلُ ذلِکَ يَبُورُ، وَاللَّهُ سَمِيعٌ وَشَهِيدٌ. أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِعَ.

فسئل عليه السلام، عن معني قوله هذا، فجمع أصابعه و وضعها بين أذنه و عينه ثم قال:

الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَالْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَيْتُ!

«اي مردم! آن کس که از برادرش اطمينان و استقامت در دين، و درستي راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد.

آگاه باشيد! گاهي تيرانداز، تير افکند و تيرها به خطا مي رود، سخن نيز چنين است، درباره کسي چيزي مي گويند که واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدني است، و خدا شنوا و گواه است.

بدانيد که ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.

(پرسيدند: معناي آن چيست؟ امام علي عليه السلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود:)

باطل آن است که بگويي شنيدم، و حق آن است که بگويي ديدم.»[3] .









  1. اختصاص شيخ مفيد ص 225، و بحارالانوار ج 75 ص 259.
  2. ياران و شاگردان حضرت امام خميني قدس سره نقل مي کنند:

    وقتي در اطاق پذيرائي امام خميني قدس سره، شاگردان او جمع مي شدند و صحبت مي کردند. امام قدس سره از اطاق شخصي خود بيروت آمده با صراحت تذکّر دادند که: من راضي نيستم در منزل من از کسي غيبت کنيد.

  3. خطبه 141 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- دستور معالم الحکم ص 139: قاضي قضاعي (متوفاي 454 ه)

    2- عين الادب والسياسة ص 215: ابن هذيل (متوفاي 389 ه)

    3- کتاب خصال ج1 ص236 ح78 باب الاربعة: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه)

    4- عقدالفريد ج 6 ص 268: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    5- کتاب النهاية (در ماده صبع): اين أثير شافعي (متوفاي 606 ه)

    6- بحارالانوار ج72 ص196 و197: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    7- شرح نهج البلاغه ج9 ص72: ابن ابي الحديد معتزلي (متوفاي 655ه)

    8- غررالحکم ج 4 ص 475 و 486: آمدي (متوفاي 588 ه).