زدن جواني که به ناموس مردم نگاه مي کرد
گفت: علي بر صورتم سيلي زده است. خليفه دوم آن جوان را به حضور خود طلبيد و ماجرا را پرسيد. جوان پاسخ داد: علي به صورتم سيلي زد. منتظر ماندند تا آنکه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وارد خانه خدا شد، خليفه پرسيد: اي علي بن ابيطالب، آيا شما اين جوان را سيلي زديد، که صورتش سرخ شد؟ حضرت فرمود: آري. خليفه پرسيد: چرا؟ امام علي عليه السلام پاسخ داد: رَأَيْتُهُ يَنْظُرُ حُرُمَ الْمُسْلِمينَ «او را ديدم که به نواميس مسلمانان با چشم گناه آلود نگاه مي کرد.» وقتي خليفه پاسخ حضرت را شنيد، به آن جوان گفت: از پيش من دور شو. فَقَدْ رَاکَ عَيْنُ اللَّهِ وَ ضَرَبَکَ يَدُ اللَّهِ «همانا چشم خدا تو را ديد و دست خدا تو را زد.»[1] . اگر ناظرين خود ساخته و پاکان دلسوز در همه جا حاضر باشند و زشتي ها و گناه را اينگونه شناسائي و پاسخ دهند، فساد و منکرات در جامعه اسلامي رشد نخواهد کرد و سلامت فرد و جامعه را تهديد نمي کند.
در ايّام مراسم حجّ جواني وارد خانه خدا شد که صورتش سرخ بود، وقتي علّت را از او پرسيدند.