اعتراف ادها











اعتراف اژدها



الف - جابر از حضرت صادق عليه السلام نقل مي کند که آن حضرت مي فرمود:

روزي اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد کوفه سرگرم سخنراني بود، که ناگاه ملاحظه کرد، اژدهاي بزرگي از دَرِ فيل وارد شد!

مردم از ديدن آن به وحشت افتاده، و مي خواستند آن را بکشند،

ولي مولاي متّقيان از بالاي منبر دستور داد:

با او کاري نداشته باشيد و راه را باز کنيد تا او پيش من بيايد.

مردم مشاهده کردند که اژدها مستقيم به حضور علي عليه السلام رفته و بر او سلام کرد.[1] .

حضرت به او اشاره کرد که آرام باشد تا سخنراني خود را به پايان رساند.

چون علي عليه السلام از صحبت خود فارغ شد، از اژدها پرسيد:

تو کيستي و چه کار داري؟

او گفت:

من «عمرو» خليفه شما در ميان جنّ ها هستم، و چون پدرم چندي پيش از دنيا رفت، به من وصيّت کرد که به حضور شما مشرّف شده و کسب تکليف کنم، و اينک در حضور شما هستم و هر دستور و سفارشي داريد، بيان فرمائيد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

فَقالَ لَهُ اَميرالمُؤمِنين عليه السلام: اَوْصيکَ بِتَقْوي اللَّهِ وَ اَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقامَ اَبيکَ فِي الجِنِّ، فَاِنَّکَ خَليفَتي عَلَيْهِمْ

امام علي عليه السلام به عمرو بن عثمان که به صورت اژدها بود، فرمود:

«سفارش مي کنم که پيوسته پرهيزگار بوده و در جاي پدرت در ميان جن ها به نمايندگي از سوي من انجام وظيفه کني».

چون امام باقر عليه السلام اين حديث و داستان را نقل فرمود، جابر جعفي مي گويد:

من از آن حضرت پرسيدم:

فدايت شوم! آيا عمرو در زمان شما نيز به حضور شما مي رسد؟ و آيا آمدن او و کسب تکليف براي او واجب است؟

آن حضرت در جواب من فرمود: بلي.[2] .

ب - و در نقل ديگري آمده است که اژدهاي بسيار بزرگي از دَرِ فيل[3] وارد مسجد کوفه شد که مردم به وحشت افتاده و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

نگران نباشيد، او پيک جنّ ها است.

مردم همچنان به اژدها خيره شده بودند. ناگاه ديدند دهان خود را به نزديک گوشهاي علي عليه السلام برده و با وي تکلّم کرد! و سپس از بالاي منبر پائين آمده و به راه خود رفت.

مردم از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدند:

او که بود و چه حرفي داشت؟

امام علي عليه السلام فرمود:

(او رسول جنّ ها بود و از اختلاف و کشتار دو قبيله «بني عامر و بني عنزه» خبر مي داد، و مرا براي آشتي آنان دعوت مي کرد، من هم قول دادم که امشب به ميان آنها رفته، و آنان را آشتي دهم.)

حاضرين در مسجد در خواست کردند:

يا اميرالمؤمنين! ما را نيز با خود ببريد.

حضرت درخواست آنها را پذيرفت و شبِ همان روز، بعد از خواندن نماز عشاء، به ميان جنّ ها رفتند.

همراهان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام او را مشاهده مي کردند و سخنان وي را مي شنيدند، لکن مفهوم آن را درک نمي کردند.

امام علي عليه السلام پس از سخنراني به زبان جنّ ها، آنان را آرام ساخت و صلح و آشتي را در ميان آنان جايگزين نمود.[4] .

اگر سير کوتاهي در اين مجموعه پانزده جلدي داشته باشيم، ده ها نمونه از کرامات و معجزات حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وجود دارد که تنها بجهت پرهيز از تکرار، از آوردن دوباره آن نمونه ها خودداري گرديد.









  1. در زيارت هفتم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام که سيّد بن طاووس آن را در مصباح الزّائر نقل کرده آمده است:

    اَلسَّلامُ عَلَي مُخَاطَبِ الثّعبان عَلي مِنبَر الْکُوفَةِ بِلِسَانِ الْفُصَحَآءِ

    (سلام بر امامي که اژدها با زبان فصيح عربي در حالي که بر منبر مسجد کوفه نشسته بود با او سخن گفت).

  2. اصول کافي ج 1 ص 396 حديث 6 (طبق نقل بزرگان، جنّ و طايفه اجنّه، عُمر طولاني «دو هزار يا سه هزار سال» دارند).
  3. نام يکي از دَرهاي ورودي مسجد کوفه است.
  4. خرائج راوندي ج 1 ص 189.