نماز باران (استسقاء)











نماز باران (استسقاء)



در يکي از سال ها که خشکسالي آمده بود، و آسمان نباريد و همه از بي آبي به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام شکايت کردند.

امام علي عليه السلام دستور داد که:

همه مردم از شهر خارج شوند،

فرزندان را از مادران جدا کنند،

و در آفتاب سوزان با گريه و انابه و توبه، نماز باران بخوانند.

وقتي صف ها منظّم شد،

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه «نماز باران» ابتداء فرمود:

أَلَا وَإِنَّ الْأَرْضَ الَّتِي تُقِلُّکُمْ، وَالسَّمَاءَ الَّتِي تُظِلُّکُمْ، مُطِيعَتَانِ لِرَبِّکُمْ، وَمَا أَصْبَحَتَا تَجُودَانِ لَکُمْ بِبَرَکَتِهِمَا تَوَجُّعاً لَکُمْ، وَلَا زُلْفَةً إِلَيْکُمْ، وَلَا لِخَيْرٍ تَرْجُوَانِهِ مِنْکُمْ، وَلکِنْ أُمِرَتَا بِمَنَافِعِکُمْ فَأَطَاعَتَا، وَأُقِيمَتَا عَلَي حُدُودِ مَصَالِحِکُمْ فَقَامَتَا.

إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الَّثمَرَاتِ، وَحَبْسِ الْبَرَکَاتِ، وَإِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ، لِيَتُوبَ تَائِبٌ، وَيُقْلِعَ مُقْلِعٌ، وَيَتَذَکَّرُ مُتَذَکِّرٌ، وَيَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ. وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْإِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَرَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ:

«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً. يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْکُمْ مِدْرَاراً. وَيُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهَاراً».

فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً اسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ، وَاسْتَقَالَ خَطِيئَتَهُ، وَبَادَرَ مَنِيَّتَهُ!

(آگاه باشيد، زميني که شما را بر پشت خود مي برد، و آسماني که بر شما سايه مي گستراند، فرمانبردار پرودگارند، و برکت آن دو به شما نه از روي دلسوزي يا براي نزديک شدن به شما، و نه به اميد خيري است که از شما دارند، بلکه آن دو، مأمور رساندن منافع شما مي باشند، و اوامر خدا را اطاعت کردند، به آنها دستور داده شد که براي مصالح شما قيام کنند و چنين کردند.

خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود ميوه ها، و جلوگيري از نزول برکات، و بستن دَر گنجهاي خيرات، آزمايش مي کند، براي آن که توبه کننده اي بازگردد، و گناهکار، دل از معصيت بکند، و پند گيرنده، پند گيرد، و بازدارنده، راه نافرماني را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمي فروريختن روزي، و موجب رحمت مخلوقات قرار داد و فرمود:

«از پرودگار خود آمرزش بخواهيد، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو مي بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را ياري مي دهد، و باغستانها و نهرهاي پرآب در اختيار شما مي گذارد»[1] .

پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پيش از آن که مرگ او فرارسد، اصلاح مي گردد.)[2] .

و سپس با حالت معنوي خاصّي با خداي خود چنين گفت:

اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْکَ مِنْ تَحْتِ الْأَسْتَارِ وَالْأَکْنَانِ، وَبَعْدَ عَجِيجِ الْبَهَائِمِ وَالْوِلْدَانِ، رَاغِبِينَ فِي رَحْمَتِکَ، وَرَاجِينَ فَضْلَ نِعْمَتِکَ، وَخَائِفِينَ مِنْ عَذَابِکَ وَنِقْمَتِکَ.

اللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَکَ وَلَا تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِينَ، وَلَا تُهْلِکْنَا بِالسِّنِينَ، «وَلَا تُؤَاخِذْنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا»؛ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْکَ نَشْکُو إِلَيْکَ مَا لَا يَخْفَي عَلَيْکَ، حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضَايِقُ الْوَعْرَةُ، وَأَجَاءَتْنَا الْمَقَاحِطُ الُْمجْدِبَةُ، وَأَعْيَتْنَا الْمَطَالِبُ الْمُتَعَسِّرَةُ، وَتَلَاحَمَتْ عَلَيْنَا الْفِتَنُ الْمُسْتَصْعِبَةُ.

اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَلَّا تَرُدَّنَا خَائِبِينَ، وَلَا تَقْلِبَنَا وَاجِمِينَ. وَلَا تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا، وَلَا تُقَايِسَنَا بِأَعْمَالِنَا.

اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَکَ وَبَرَکَتَکَ، وَرِزْقَکَ وَرَحْمَتَکَ؛ وَاسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مَرْوِيَةً مُعْشِبَةً، تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ، وَتُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ، نَافِعَةَ الْحَيَا، کَثِيرَةَ الُْمجْتَنَي، تُرْوِي بِهَا الْقِيعَانَ، وَتُسِيلُ الْبُطْنَانَ، وَتَسْتَوْرِقُ الْأَشْجَارَ، وَتُرْخِصُ الْأَسْعَارَ؛ «إِنَّکَ عَلَي مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ».

(بارخداوندا! ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه، و گريه دلخراش کودکان گرسنه، به سوي تو بيرون آمديم، و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را اميدواريم، و از عذاب و انتقام تو ترسناکيم.

بار خداوندا! بارانت را بر ما ببار، و ما را مأيوس برمگردان! و با خشکسالي و قحطي ما را نابود مفرما، و با اعمال زشتي که بي خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان، اي مهربانترين مهربان ها!

بار خداوندا! به سوي تو آمديم از چيزهايي شکايت کنيم که بر تو پنهان نيست و اين هنگامي است که سختي هاي طاقت فرسا ما را بيچاره کرده و خشکسالي و قحطي ما را به ستوه آورده، و پيش آمدهاي سخت ما را ناتوان ساخته، و فتنه هاي دشوار کارد به استخوان ما رسانده است.

بار خداوندا! از تو مي خواهيم ما را نوميد برمگرداني، و با اندوه و نگراني به خانه هايمان باز نفرستي، و گناهانمان را به رخمان نکشي، و اعمال زشت ما را مقياس کيفر ما قرار ندهي.

خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار، و برکت خويش را بر ما بگستران، و روزي و رحمتت را به ما برسان، و ما را از باراني سيراب فرما که سودمند و سيراب کننده و روياننده گياهان باشد، که آن چه را که خشک شده دوباره بروياند، و آن چه مرده است زنده گرداند، باراني که بسيار پرمنفعت، روياننده گياهان فراوان، که تپه ها و کوهها را سيراب، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سيل جاري شود، درختان را پربرگ نمايد.

نِرخ گراني را پايين آورد، همانا تو بر هر چيز که بخواهي توانايي.)

پس از نماز باران و دعاي امام علي عليه السلام ابرها آمدند و باريدند و مردم و حيوانات و زمين سيراب شدند.

نقل کردند؛

آن چنان باران باريد که آب ها در جويبارها چونان سيلاب روان شد.[3] .









  1. سوره نوح آيه 10 و 11.
  2. خطبه 143 نهج البلاغه معجم المفهرس مولّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- اعلام النبوة: ديلمي (متوفاي 771 ه)

    2- مستدرک الوسائل ج6 ص179وج6 ص189: محدّث نوري (متوفاي1320ه)

    3- کتاب النهاية ج 1 ص 137 (ماده بطن): ابن أثير شافعي (متوفاي 606 ه)

    4- منهاج البراعة ج 2 ص 63: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    5- شرح نهج البلاغه ج 9 ص 76: ابن ابي الحديد معتزلي (متوفاي 656 ه)

    6- شرح ابن ميثم ج 3 ص 182: بحراني (متوفاي 679 ه)

    7- خصال ج 2 ص615 ح10 باب اربع مائه: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه).

  3. اعلام النّبوّه، ديلمي - و - کامل ابن اثير ج 1 ص 137.