قبله گاه نيايش











قبله گاه نيايش



اگر انسان داراي فطرت خداجوست،

و اگر انسان ها «خداگرا» و «مطلق گرا» مي باشند،

و نيايش و راز و نياز کردن، از نيازمندي هاي طبيعي روح آدمي است،

و همه انسان ها بايد به «دعا» و «نيايش» و «راز و نياز» روي بياورند،

همه دعا بخوانند،

همه خدا را عبادت کنند، اوّلين سئوالي که مطرح مي شود آن است که:

نيايش ها به کدام سمت و سو، سامان گيرند؟

و همه نيايش ها، راز و نيازها چگونه هماهنگ و يکسان شکل گيرند؟

و آيا نيايش و پرستش، عبادت و راز و نياز بدون محور وحدت، بدون قبله گاه مشخّص، امکان پذير است؟

در پاسخ به اينگونه از سئوالات است که خداوند هستي، کعبه را مطرح فرمود،

تا همه راز و نيازها، عبادت ها، پرستش و نيايش ها به سوي کعبه انجام پذيرد، و نيايش بر محور قبله، کعبه سامان يابد،

چونان که هرکاري، محوري، مرکزي، جايگاه خاصّي مي طلبد،

از اين رو بايد همه انسان ها به سوي يک جايگاه، يک قبله گاه، خدا را عبادت کنند،

تا قبله گاه نيايش دل ها را به وحدت و هماهنگي سوق داده و نيايش را هدفدار سازد که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

وَفَرَضَ عَلَيْکُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ، الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ، يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ، وَيَأْلَهُونَ إلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ، وَجَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ، وَإذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ،

وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إلَيْهِ دَعْوَتَهُ، وَصَدَّقُوا کَلِمَتَهُ، وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ، وَتَشَبَّهُوا بِمَلَائِکَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ.

يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ في مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ، وَيَتَبادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ.

جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَي لِلإِسْلَامِ عَلَماً، وَلِلْعَائِذِينَ حَرَماً، فَرَضَ حَقَّهُ، وَأَوْجَبَ حَجَّهُ، وَکَتَبَ عَلَيْکُمْ وِفَادَتَهُ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ:

«وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً، وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمين».[1] .

«خدا حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه اي که آن را قبله گاه انسان ها قرار داده که چونان تشنگان به سوي آن روي مي آورند، و همانند کبوتران به آن پناه مي برند.

خداي سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش، و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد، و در ميان انسان ها، شنوندگاني را برگزيد، که دعوت او را براي حج، اجابت کنند، و سخن او را تصديق نمايند، و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند، همانند فرشتگاني که بر گِرد عرش الهي طواف مي کنند، و سودهاي فراوان، در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران، به دست آورند، و به سوي وعده گاه آمرزش الهي بشتابند.

خداي سبحان، کعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان خانه امن و اَمان قرار داد، اَداي حق آن را واجب کرد، و حج بيت اللَّه را واجب شمرد، و بر همه شما انسان ها مقررّ داشت، که به زيارت آن برويد، و فرمود:

(آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است)[2] .

که عناوين کلّي فلسفه و ره آورد حجّ در خطبه 1 نهج البلاغه به شرح زير مي باشد، مانند:









  1. خطبه 50 / 1 نهج البلاغه معجم المفهرس، اسناد و مدارک اين خطبه به شرح زير است:

    1- عيون المواعظ و الحکم ص350 ح5951: واسطي (متوفاي 600ه)

    2- بحارالانوار ج 74 ص 300 و 423: مجلسي (متوفاي 1110ه)

    3- منهاج البراعة ج 1 ص 22: قطب راوندي (متوفاي 573 ه)

    4- تحف العقول ص 67: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه)

    5- اصول کافي ج 1 ص 138/140: کليني رازي (متوفاي 328 ه).

  2. آل عمران آيه 97.