قسمتي از خطبه 001 نهج البلاغه











قسمتي از خطبه 001 نهج البلاغه



القرآن والاحکام الشرعيّة

کِتَابَ رَبِّکُمْ فِيکُمْ: مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَحَرَامَهُ، وَفَرَائِضَهُ وَفَضَائِلَهُ، وَنَاسِخَهُ وَمَنْسُوخَهُ، وَرُخَصَهُ وَعَزَائِمَهُ، وَخَاصَّهُ وَعَامَّهُ، وَعِبَرَهُ وَأَمْثَالَهُ، وَمُرْسَلَهُ وَمَحْدُودَهُ، وَمُحْکَمَهُ وَمُتَشَابِهَهُ، مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ، وَمُبَيِّناً غَوَامِضَهُ، بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ، وَمُوَسَّعٍ عَلَي الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ.

وَبَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْکِتَابِ فَرْضُهُ، وَمَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ، وَوَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ، وَمُرَخَّصٍ فِي الْکِتابِ تَرْکُهُ، وَبَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ، وَزَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ. وَمُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ، مِنْ کَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ، أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ، وَبَيْنَ مَقْبُولٍ في أَدْنَاهُ، مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ.

فلسفة الحج

وَفَرَضَ عَلَيْکُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ، الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ، يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ، وَيَأْلَهُونَ إلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ، وَجَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ، وَإذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ، وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إلَيْهِ دَعْوَتَهُ، وَصَدَّقُوا کَلِمَتَهُ، وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ، وَتَشَبَّهُوا بِمَلَائِکَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ.

يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ في مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ، وَيَتَبادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ.

جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَي لِلإِسْلَامِ عَلَماً، وَلِلْعَائِذِينَ حَرَماً، فَرَضَ حَقَّهُ، وَأَوْجَبَ حَجَّهُ، وَکَتَبَ عَلَيْکُمْ وِفَادَتَهُ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ:

«وَلِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً، وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمين».

ترجمه: قسمتي از خطبه 1

ويژگي هاي قرآن و احکام اسلام

کتاب پروردگار ميان شماست، که بيان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و مَنسوخ، مُباح و مَمنوع، خاصّ و عام، پندها و مَثَلها، مُطْلَق و مُقَيَّد، مُحکَمُ و مُتَشابِه مي باشد، عبارات مُجْمَل خود را تفسير، و نکات پيچيده خود را روشن مي کند، از واجباتي که پيمان شناسايي آن را گرفت، و مستحبّاتي که آگاهي از آنها لازم نيست.

قسمتي از احکام ديني در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پيامبر صلي الله عليه وآله آمده، و بعضي از آن، در سنّتِ پيامبر صلي الله عليه وآله واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است، بعضي از واجبات، وقتِ محدودي داشته، که در آينده از بين رفته است، محرّمات الهي از هم جدا مي باشند، برخي از آنها، گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد، و بعضي کوچک که وعده بخشش داده است، و برخي از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند.

فلسفه و ره آورد حج

خدا حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه اي که آن را قبله گاه انسان ها قرار داده که چونان تشنگان به سوي آن روي مي آورند، و همانند کبوتران به آن پناه مي برند. خداي سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش، و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد، و در ميان انسان ها، شنوندگاني را برگزيد، که دعوت او را براي حج، اجابت کنند، و سخن او را تصديق نمايند، و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند، همانند فرشتگاني که بر گِرد عرش الهي طواف مي کنند،

و سودهاي فراوان، در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران، به دست آورند، و به سوي وعده گاه آمرزش الهي بشتابند.

خداي سبحان، کعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان خانه امن و اَمان قرار داد، اَداي حق آن را واجب کرد، و حج بيت اللّه را واجب شمرد، و بر همه شما انسان ها مقررّ داشت، که به زيارت آن برويد، و فرمود:

(آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است)[1] .









  1. آل عمران آيه 97.