بيان محدوديتهاي عقل
امام علي(ع)، با بيانهاي گوناگون، اين حقيقت را تبيين کرده است. گاهبه طور کلي افراد را از غور و تعمق در اموري که به آنان مربوط نميشود ودانستن آنها تأثير چنداني در زندگيشان ندارد، بر حذر ميدارد و گاه نيزبخشي از محدوديتها و محروميتهاي عقل را بيان ميفرمايد. حضرت درنامه سراسر حکمتش به امام حسن(ع)، ضمن سفارش او به درسآموزي از راهپيشينيان پاک نهاد، و نياکان نيک سيرت خود، او را به اين نکته بسيار مهممتذکر ميشود که: گذشتگانت که همگي دغدغه هدايت داشتند و براي يافتن و پيمودنراه سعادت انديشهها کردند، در نهايت به اين اصل بسيار مهم وسرنوشتساز رسيدند که پرداختن به برخي امور، «تکلّف» وانديشهسوزي بيحاصل است. بنابراين تو نيز که دغدغه هدايتداري، نبايد به هر عرصهاي گام نهي و درباره هر مسألهاي انديشه کني.شرط خردمندي آن است که انسان انديشه و نظرش را در آنچه ديدهنميتواند ژرفايش را دريابد و انديشه نميتواند به کُنه آن برسد، به کارنگيرد.
يکي از مهمترين و ارزندهترين خدماتي که پيامبران و اولياي معصوم دينبه بشر کردهاند، بيان کاستيها و محدوديتهاي عقل است. از آنجا کهنازل کننده وحي، آفريننده عقل نيز هست، بهتر از هر کس ديگر قلمرو عقل ومحدوديتها و مرزهاي آن را ميشناسد و ميتواند بشر را به حدود وتواناييهاي عقل رهنمون شود. دين اسلام، به رغم اهميت فوق العادهاي که بهخردورزي داده است، آن را تنها منبع معرفتي نميشناسد؛ بلکه دست آن را ازچيدن بسياري از ميوههاي درخت معرفت کوتاه ميداند.