استبداد در انديشه‌











استبداد در انديشه‌



يکي‌ ديگر از لغزشگاه‌هاي‌ خردورزي‌ ديني‌، خودرأيي‌ و استبداد درانديشه‌ است‌. استبداد در انديشه‌ يعني‌ به‌ رأي‌ خود اکتفا کردن‌ و از مشورت‌ باديگران‌ سر باز زدن‌. به‌ هر حال‌، هر چند عقل‌ اگر از بند تمايلات‌ نفساني‌رهايي‌ يابد، مي‌تواند بر بسياري‌ از حقايق‌ پرتوافکني‌ کند؛ اما حقيقت‌ اين‌است‌ که‌ همکاري‌ و همياري‌ چند عقل‌ پيراسته‌ از زنگارهاي‌ نفساني‌، نورانيت‌بيش‌تري‌ داشته‌ و افق‌هاي‌ دقيق‌تر و وسيع‌تري‌ بر انسان‌ مي‌گشايد.

هر کس‌ به‌ استقبال‌ آرا و انديشه‌هاي‌ ديگران‌ رود، مواضع‌ خطا و اشتباه‌خود را در مي‌يابد.

بهترين‌ انديشه‌ها، آن‌هايي‌ است‌ که‌ از غربال‌ مشورت‌ با ديگران‌ به ‌سلامت‌ گذشته‌ باشد.


کاين‌ خردها چون‌ مصابيح‌ انور است‌
بيست‌ مصباح‌ از يکي‌ روشن‌تر است‌


عقل‌ با عقل‌ دگر دوتا شود
نور افزون‌ گشت‌ و ره‌ پيدا شود


به‌ همين‌ دليل‌، اميرمؤمنان‌(ع) استبداد در رأي‌ و پرهيز از مشورت‌ باديگران‌ را به‌ شدت‌ نکوهش‌ و عامل‌ تباهي‌ انسان‌ معرفي‌ مي‌کند.

هر کس‌ استبداد در رأي‌ داشت‌، به‌ نابودي‌ رسيد و هر که‌ با ديگران‌ مشورت‌ کرد، خود را شريک‌ عقل‌ آنان‌ ساخت‌.


زان‌ که‌ با عقلي‌ چو عقلي‌ جفت‌ شد
مانع‌ بد فعلي‌ و بد گفت‌ شد


مشورت‌، چشم‌ هدايت‌ است‌ (يا همان‌ هدايت‌ است‌) و کسي‌ که‌استبداد در انديشه‌ داشت‌ خود را به‌ مخاطره‌ و تباهي‌ انداخت‌.


مشورت‌ ادراک‌ و هشياري‌ دهد
عقل‌ها مر عقل‌ را ياري‌ دهد