دليل عقلي
شک نيست که نهجالبلاغه از لحاظ بلاغت و اشتمال بر دانش و حکمت و با هم داشتن روايت و درايت در اوج است. از سويي نميتوان گفت نهجالبلاغه کلام جنيان باشد. ناگزيز کلام آدمي است. نيز شک نيست که از عصر پيش از اسلام سخني بدين پايه و مايه نميشناسيم. پس نهجالبلاغه سخني است شيوا و نغز که پس از اسلام گفته آمده است. از سوي ديگر يقين داريم که نهجالبلاغه قرآن يا حديث پيامبر نيز نيست. در اين صورت از سخنان سابقين اين امت است، از نظر محققان سبکهاي ادبي و اسلامي، اين نکته نيز ثابت است که شريف رضي از امام علي که بلاغت را از سرچشمه فصيحترين عرب يعني محمد (ص) گرفته است بليغتر نيست و شريف رضي و امثال او در فصاحت و بلاغت و قدرت بيان، به هر پايهاي که باشند، باز نميتوانند در جايگاه امام بايستند، چنانکه شريف رضي نيز نهجالبلاغه را هرگز به خود نسبت نداده است. پس عقل حکم ميکند که نهجالبلاغه را از سخنان امام علي بدانيم. علاوه بر اين، امام داراي حکم و امثالي است که با اين سبک و اين نظم سخن که در نهجالبلاغه ميبينيم کاملا هماهنگ است.
دليل عقلي که دال بر ثبوت اين نسبت باشد، ميتوان مقدمات زير را براي اقامه آن و رسيدن به نتيجه قطعي مورد توجه قرار داد: