کيفر ضد انقلاب
شورش... فرار از جبهه... خيانت... در همهي جنبشهاي انقلابي اين گونه مخالفتها از جرمهاي بزرگ شمرده ميشود که سزاي آن اعدام است. امام علي (ع) درباره فراريان از ميدان کارزار ميگويد: و ليعلم المنهزم انه مسخط ربه، و موبق نفسه، و ان في الفرار موجده الله عليه، و الذل اللازم، و العار الباقي، و اعتصار الفي من يده... «و فراري بداند که خشم پروردگار را بر ميانگيزد و خود را به تباهي ميکشد. فرار مايهي قهر پروردگار، و ذلت حتمي و ننگ ابدي است. از حق و روزي انسان ميکاهد و زندگي را به کامش تلخ ميکند. عمر فراري کوتاه است و خداوند از او ناخشنود. مرگ آدمي پيش از نزول اين بلاها رواست و از الفت بدين عقوبتها و تحمل اين مصيبتها آسانتر است.»[1]. و همچنين ميفرمايد: [صفحه 133] اما بعد... فانه من ترک الجهاد في الله، و اذهن في امره، کان علي شفاهلکه، الا ان يتدارکه الله، فاتقوا الله و قاتلوا من صاد الله و... «اما بعد... آنکه از جهاد در راه خدا روي گرداند و در امر او سستي ورزد خود را بر پرتگاه هلاکت افکنده است، که جز خداوند کسي ياراي نجات او را ندارد. بهر خدا پرهيزکاري پيشه کنيد، و با آنکه خدا را ميآزارد و بر آن است تا فروغ ايزدي را خاموش کند، پيکار نمائيد. با نابکاران گمراه برزميد چه آنان نه قرآن خوانند و نه فقيهان دين، نه علماي تفسيرند و نه اهل چنين کارهاي بزرگي. و اگر بر شما حاکم شوند با شما چون قيصر و کسري رفتار خواهند کرد.»[2].
سه گونه مخالفت بسيار خطرناک است و چه بسا مرتکب آن را با کيفر اعدام روبرو ميکند:
صفحه 133.