شعار و شعور
مرداني که در کارزارها جانبازي ميکنند و پيروز ميشوند... آيا آنها با ما تفاوتي دارند؟ يا اينکه با ما همانندند و تنها تفاوتشان با ما در اين است که براي پيروز شدن عزمي استوار دارند [صفحه 20] و آمادهاند که در راه آن فداکاري کنند. بديهي است که ميان آدميان تفاوتي نيست، همگي بشر هستند، تفاوت تنها در «اراده»، «عزم» و «آمادگي براي تحمل سختيها» است. آنها که در زندگي پيروز ميشوند، «متحد هستند» و «گفتارشان با کردار همراه است». در حاليکه ما از دل و انديشه پراکندهايم هر چند بظاهر بدنهايمان متحد و يگانه به نظر ميرسد. چنانکه امام علي (ع) گفته است: ايها الناس المجتمعه ابدانهم، المختلفه اهواوهم، کلامکم يوهي الصم الصلاب، و فعلکم يطمع فيکم الاعداء! تقولون في المجالس: کيت و کيت، فاذا جاء القتال قلتم: حيدي حياد، ما عزت دعوه من دعاکم، و لا استراح قلب من فاساکم،... «اي مردم، شما آن کسانيد که بدنهاشان با هم است و دلهاشان پراکنده! (هيچ انديشه و آرمان يگانهاي شما را به هم پيوند نميدهد). گزافهگويي شما، خاره سنگ را درهم ميشکند (در سخنراني دشوارترين موانع را از پيش پا بر ميداريد) اما کردارتان، دشمنان را در شما به طمع مياندازد. در انجمنهاي خود لاف زنان ميگوييد: چنين و چنان خواهيم کرد (انتقام ميگيريم... ميجنگيم... پيروز ميشويم) و به هنگام کارزار ميپرسيد: گريزگاه کجاست؟ (از برابر جنگجويان فرار ميکنيد). دعوت کسي که شما را فراميخواند اجابت نميشود و دل آنکه غمخوار شماست روي آرامش نميبيند. پيوسته بهانه جوئي ميکنيد (با [صفحه 21] دستاويزهاي فريبنده از نبرد ميگريزيد) و مانند بدهکاري که بدون سبب وام خويش را ادا نکند، مهلت بيجا ميطلبد. فرومايهي ذليل نميتواند بيداد را دفع کند. و حق جز با کوشش به دست نميآيد (و کوشش همانا فعاليت پيگير است نه گفتار ميان تهي). وقتي پاسدار خانهي خود نباشيد، پس، از کدام خانه دفاع خواهيد کرد؟! و پس از من با کدامين پيشوا به نبرد خواهيد رفت؟ به خدا سوگند مغرور کسي است که شما او را فريفتهايد، و خدا گواه است که هر که شما را به دست آورد تيري بينصيب (که هرگز به آماج نخواهد نشست) به دست آورده است. و آن کسي که به دستياري شما تيراندازي کند تيرهاي او همه بيشانه و پيکان است (و از تيرهاي معيوب و شکسته در کارزار چه کاري ساخته است؟) به يگانگي خدا، از اين پس ديگر نه سخن شما را باور ميکنم، نه از شما چشم ياري دارم، و نه دشمن را به وجود شما بيم ميدهم! آيا شما را چه شده است؟ داروي دردتان چيست؟ راه درمانتان کدام است؟ آن قوم نيز مرداني چون شمايند. آيا سخن ميگوييد بي آن که معناي آن را بدانيد؟ در بيخبري به سر ميبريد و پرهيزگاري را به کنار گذاشتهايد (و عواقب آن را نميپاييد)؟ خواهان برتري هستيد بي آن که شايستگي آن را داشته باشيد؟»[1]. [صفحه 22]
ملتهائي که با تجاوزگران ميجنگند و آنها را در هم ميکوبند... جنبشهائي که در راه بازگرفتن حقوق از دست رفتهي خود قرباني ميدهند و هدف مقدس خود را تحقق ميبخشند.
صفحه 20، 21، 22.