حكومت نظامي در دوران آشوب











حکومت نظامي در دوران آشوب



هنگامي که آشوب (که نمودار عصيان نسبت به خداوند و ظلم به بندگان است)، کشور را فرامي‏گيرد، حکومت بايد به رهبري سپرده شود که در عين حال فرماندهي نظامي باشد تا با قاطعيت، و شهامت و درايت خود به آن موقعيت آشوب و هرج و مرج پايان دهد و کشور بلازده را به سوي آرامش و سعادت رهنمون گردد.

در مصر مردم با چنين عصيان و آشوبي روبرو شدند، از اين رو قومي به خاطر بي‏حرمتي به احکام الهي بر آشفتند و از امام علي (ع) درخواست کردند که در آن شرايط دشوار براي آنها فرماندهي بفرستد. امام مالک اشتر را به سوي آنان گسيل داشت و طي نامه‏اي به آنان چنين نوشت:

[صفحه 130]

«از بنده‏ي خداوند علي اميرالمومنين به مردمي که هنگامي برآشفتند که ديدند در زمين خداوند نافرماني روي داده، و حق او پايمال شده و جور و بيداد بر بي‏گناه و گناهکار و بر مقيم و مسافر سايه افکنده است، نه معروفي هست تا آرامش بخشد و نه امر منکري که متروک بماند.

اما بعد، فقد بعثت اليکم عبدا من عباد الله، لا ينام ايام الخوف، و لا ينکل عن الاعداء ساعات الروع، اشد علي الفجار من حريق النار، و هو مالک بن الحارث اخومذحج، فاسمعو اله و اطيعوا امره فيما طابق الحق، فانه سيف من سيوف الله،...

اما بعد...

بنده‏اي از بندگان خداي را به سوي شما فرستادم که در روزگاران خوف‏انگيز خواب به چشمش راه نمي‏يابد و در اوقات خطر از دشمنان نمي‏ترسد، بر بدکاران از آتش دوزخ گدازنده‏تر است، و اوست مالک پسر حارث از قوم مذحج. به اوامر او گوش بسپاريد و به فرمان او که منطبق با حق باشد، گردن نهيد. او شمشيري از شمشيرهاي حق است که تيزي‏اش کندي ناپذير و ضربه‏اش دشمن شکن است. پس اگر شما را به آوردگاه فرستاد رهسپار شويد، و اگر فرمان به اقامت داد، بپذيريد، چرا که جز به فرمان من نه به پيکار دست مي‏زند و نه از آن باز مي‏ايستد، نه پيش مي‏رود و نه عقب مي‏نشيند. اينک با همه‏ي نيازي که به او دارم او را نزد شما فرستادم که خيرخواه شماست و دشمنانتان را حريفي ظفرمند است.»[1].

[صفحه 131]


صفحه 130، 131.








  1. نهج‏البلاغه، نامه‏ي شماره‏ي 38.