سرانجام ترك جهاد











سرانجام ترک جهاد



برخي از مردم انتظار دارند که با تلاشي اندک و فداکاري ناچيز به اهداف خود برسند. هر گاه از اين راه به اهداف خود دست نيابند، به ياس و دلسردي دچار مي‏شوند.

در زندگي، تمام شکست خوردگان از اين قماشند. کسي نيست که در عالم خيالبافي براي خود آرزوهاي دور و دراز نپرورد. بسياري از افراد براي تحقق آرزوهاي خود حرکت مي‏کنند، اما چون با دشواريها برخورد مي‏کنند يا مدت طولاني‏تر از حد توقعشان انتظار مي‏کشند، از تلاش دست بر مي‏دارند و نوميد مي‏شوند.

اين از جنبه‏ي فردي است.

اما از نظر جنبش‏هاي تاريخي- اجتماعي بايد دانست هر جنبشي که موفق به ايجاد تحولي گرديده است با شکست‏هاي پياپي روبرو شده، و در راه وصول به هدف، کشته و زخمي داده است و بسياري از

[صفحه 18]

هوادارانش به زندان افتاده‏اند، اما سرانجام تحول دخلواه خود را تحقق بخشيده‏اند.

جنبش دگرگون ساز اسلامي نيز چنين فرايندي داشته است.

امام علي (ع)، از رنجهائي که او و مسلمانان براي به انجام رساندن تحول اسلامي، و رهائي انسان از چنگال زورگويان متحمل شده‏اند، چنين ياد مي‏کند:

و لقد کنامع رسول الله (صلي الله عليه و اله) نقتل اباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا، ما يزيدنا ذلک الا ايمانا و تسليما و مضيا علي اللقم، و صبرا علي مضض الالم، و جدا في جهاد العدو، و لقد کان الرجل منا و الاخر من عدونا يتصاولان تصاول الفحلين، يتخالسان انفسهما ايهما يسقي صاحبه کاس المنون، فمره لنا من عدونا...

«ما با رسول خدا (صلي الله عليه و اله) بوديم و پدران و فرزندان و برادران و عموهاي خود را مي‏کشتيم. اما اين کار ما را در ايمان و تسليم راسختر، و در پيمودن راه حق پايدارتر مي‏ساخت، در تحمل دردهاي جانگزا شکيباتر و در جهاد با دشمن کوشاتر مي‏نمود.

گاه يکي از مردان ما با مردي، از سپاه دشمن چون دو گاو نر درهم مي‏آويختند و قصد جان يکديگر مي‏کردند تا کدام يک شرنگ مرگ را در کام حريف بريزد. گاهي ما بر دشمن پيروز بوديم و گاه دشمن بر ما. خداوند چون راستي و وفاداري ما را ديد، بر دشمن ما خواري و ذلت نازل فرمود و بر ما نصرت و ياري فروفرستاد (تا توانستيم مرگ را مردانه بپذيريم) و اسلام به سان شتري که پس از گشت

[صفحه 19]

و گذرهاي دردناک بر زمين آرام گيرد، استقرار يافت و جايگاه خود را پيدا کرد.

به هستي‏ام سوگند... اگر ما نيز چون شما (نا پي‏گير و سست عنصر) بوديم، براي خيمه‏ي دين هيچ ستوني بر پاي نمي‏شد و هيچ شاخه‏ي سبزي از درخت ايمان نمي‏رست.

به خدا سوگند که (چنانچه از اين سست پاي دست برنداريد) دور نباشد که از اين روش خون بدوشيد و جامه‏ي پشيماني بپوشيد.[1].

اين فرجام طبيعي است: کساني که در راه شرافت و پيروزي از دادن قرباني خودداري ورزند، قربانيهاي به مراتب بيشتري در راه ذلت و خواري خواهند داد.

کسي که از برداشتن سلاح، تن مي‏زند، بايد خود را براي زندگي در سايه‏ي ترس از سلاح آماده کند.


صفحه 18، 19.








  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 55.