پرچم، نشان مقدس
امام علي (ع) در خطبهي زير، فرمانهاي نظامي خود را با فلسفهي شهادت در آميخته چنين ميگويد: [صفحه 105] فقدموا الدارع، و اخروا الحاسر، و عضوا علي الاضراس، فانه انبي للسيوف عن الهام، و التووا في اطراف الرماح، فانه امور للاسنه،...، و رايتکم فلا تميلوها، و لا تخلوها، و لا تجعلوها الا بايدي شجعانکم،... «زرهداران را جلو اندازيد و بيزرهان را در پشت سپاه قرار دهيد. و دندانها را بر هم بفشاريد که سرهايتان را از تيغ دشمنان دور ميدارد.[1] با حرکت نيزه نرم بلغزيد تا سنانش بر پيکر دشمنان نيکوتر بنشيند و به هنگام يورش ديدگان را بربنديد که سکوت عزمتان را استوارتر و دلهايتان را آرامتر ميکند. و خموشانه برزميد که سکوت، مانع ترس است. و پرچم خود را خم نکنيد و پيرامونش را خالي مگذاريد و آن را تنها به دست دلاوران خويش و رادمرداني بسپاريد که در راه حفظ شرف و عرض شما از بذل جان دريغ ندارند. آنان که در برابر سختيها شکيبا و پايدارند کساني هستند که پرچمهاي خويش را در ميان ميگيرند و آن را از چهار سو پاس ميدارند. نه از آن عقب ميافتند تا به دست دشمن بيفتد و نه چندان پيشي ميگيرند که تنها بماند. بجاست که هر يک از شما با يک تن از دشمنان درآويزد و برادر همرزم خود را ياري دهد. روا نيست که کسي از شما از نبرد با هماورد خويش خودداري کند، چه (اگر دو تن از افراد دشمن با دو تن از نفرات شما درگير شدند، بايد هر يک از آنان با حريفي بجنگد) حريف او به [صفحه 106] ياري حريف برادرش ميرود، و دو دشمن بر برادر او غلبه ميکنند. به خدا سوگند که هر گاه از شمشير امروز بگريزيد، از شمشير آخرت در امان نخواهيد بود. شما را از رزميدن چه باک؟ شما اشراف عرب و بزرگان قوميد. فرار خشم خدا را بر ميانگيزد و مايهي خواري حتمي و ننگ ابدي است، و به عمر گريزنده افزوده نميشود و حايلي بين او و مرگ به وجود نميآيد. آنکه به سوي خدا ميرود، چون تشنهاي است که به آب گوارا ميرسد. بهشت در حصار انبوه نيزههاست. امروز، در اين هنگامهي جنگ است که عيار آدميان عيان ميگردد. به خدا سوگند بيش از آنکه دشمنان به ديار خود مشتقاند من به مصافشان اشتياق دارم. بار خدايا، اگر حق را گردن نمينهند، جماعتشان را پراکنده فرماي، به درد تفرقه دچارشان کن و به خطاهايشان هلاک ساز. ايشان از گمراهي دست نميکشند مگر آنکه ضربههاي پياپي بدنها را از روانهاي پليدشان تهي سازد، و فرقهايشان را تيغ بشکافد، و استخوانهايشان درهم شکند و دست و پايشان قلم شود. تباهي آنان زايل نميگردد مگر آنکه سپاهيان در پي طلايهداران بر آنان بتازند، و لشکريان پر ساز و برگ، به دنبال پيشقراولان تار و مارشان کنند، و گردانهاي ارتشي پياپي بر شهرهايشان يورش برند و زمينها و گذرها و چراگاههايشان را از زير سمکوب اسبها بگذرانند.»[2]. [صفحه 107] در خطبهاي که از نظر گذشت نقشهي کاملي براي تصرف مواضع يا قلمرو دشمن ارائه شده است. تصرف بايد طي مراحلي چند سريع و پيوسته انجام گيرد. اولا- حملهي مداوم و دقيق به مواضع مورد نظر تا دشمن دچار وحشت شود. ثانيا- لشکريان بايد به جنگ افزارهاي گوناگون مسلح باشند. امام تاکيد ميکند که در هنگام پيشروي هر گرداني نقشي دارد. ثالثا- هر لشکري در پيشروي بايد توسط لشکر نيرومندتري پشتيباني شود، بنابراين صحيح نيست که لشکر قويتر پيشروي کند و سپاه ضعيفتري براي پشتيباني آن بر جا بماند، زيرا شکست آن لشکر به نابودي کل ارتش ميانجامد. از اينجاست که امام ميفرمايد: «لشکريان پر ساز و برگ به دنبال پيشقراولان تار و مارشان کنند و گردانهاي ارتشي پياپي بر شهرهاشان يورش برند.» رابعا- بايد تمام راههاي ارتباطي دشمن را تصرف نمود تا دشمن به محاصرهي کامل درآيد و هيچ گريزگاهي نداشته باشد، چنانکه بر گذرگاههاي آذوقه رساني دشمن نيز بايد مسلط شد.
پرچم، نمودار موجوديت اسلام است، و سهل انگاري در حفظ حرمت آن به مثابه خوار شمردن موجوديت و جان و هستي مومنان است.
صفحه 105، 106، 107.