پيشروي و عقبنشيني
سرباز به همان اندازه که بايد براي يورش آماده باشد، بايد در صورت لزوم خود را براي عقبنشيني آماده کند تا در موقعيت مناسب اقدام به پاتک نمايد. حملات پياپي که «اقدام بعدي» در آنها به دقت محاسبه نشده باشد، به درماندگي و سردرگمي ميانجامد، زيرا چه بسا لشکر در ميماند که به چه اقدامي بايد دست بزند؟ [صفحه 104] مولا علي (ع) ميفرمايد: لا تشتدن فره بعدها کره، و لا جوله بعدها حمله، و اعطوا السيوف حقوقها و وطنوا للجنوب مصارعها، و اذمروا انفسکم علي الطعن الدعسي و الضرب الظلحفي، و اميتوا الاصوات فانه اطرد للفضل،... «در کارزار گريزي را که بازگشت و شکستي را که حملهاي در پي دارد ناگوار مشماريد. حق شمشير را چنانکه بايد به جا آوريد. بر دشمن چنان بتازيد که تار و مار شود. خويشتن را برانگيزيد و دشمن را چنان ضربه بزنيد که به خاک افتد و چنانش بکوبيد که جنبيدن نتواند و خموشي بگيريد که سکوت بهترين پادزهر ترس است. سوگند به آن که دانه را بشکافت و روان را آفريد، اين گروه، اسلام نياوردند، بلکه نقاب اسلام به خود بستند و کفر خويش پنهان داشتند. پس چون همدلاني يافتند کفر خود را آشکار ساختند.»[1].
جنگ مجموعهاي از حمله، بازگشت، عقبنشيني و حملهي مجدد است. سپاه بايد داراي انعطاف کافي باشد تا بداند کي حمله کند و کي به خاطر حملات آينده عقب بنشيند.
صفحه 104.