غنايم جنگي
امام در نامهاي به يکي از کارگزاران خود به نام «مصقله بن هبيره» چنين مينگارد: بلغني عنک امر ان کنت فعلته فقد اسخطت الهک، و اغضبت امامک، انک تقسم في المسلمين الذي حارته رماحهم و خيولهم، و اربقت عليه دماوهم، فين اعتامک من اعراب قومک، فو الذي فلق الحبه و... «دربارهي تو گزارشي به من رسيده است که اگر درست باشد خداي را بر سر خشم آورده و از فرمان پيشواي خود سرپيچيدهاي: تو اموال و [صفحه 103] غنايمي که از آن همهي مسلمانان است و آن را به زور نيزهها و اسبان خود به دست آوردهاند و بر سر آن جان نهادهاند، به سران عرب قوم خويش بخشيدهاي. سوگند به آن که دانه را شکافت و جان را آفريد، چنانچه اين خبر راست باشد، نزد من خود را سبک مايه کرده و از ارزش خود کاستهاي. حق پروردگار را ضايع مکن و خوار مشمار، دنياي خويش با نابودي دين خود آبادان مساز و گرنه در شمار بازندهترين کسان خواهي بود. آگاه باش که حق همهي مسلماناني که نزد تو و ما هستند در سهمي که از بيتالمال دارند يکسان است، همهي اموال در نزد من گرد ميآيد، و من ميان همگان تقسيم ميکنم.»[1].
هر آنچه مجاهدان با سلاح خويش به دست آورند، به تمام مردم تعلق دارد... بنابراين فرمانده، حق ندارد از اموال عمومي به دوستان و نزديکانش بذل و بخشش کند.
صفحه 103.