سلاح برگيريد











سلاح برگيريد



در برابر دشمن بايد سلاح برداشت.

اما دشمن کيست؟

در حقيقت دشمن تنها کسي نيست که خواهان قتل توست، بلکه کسي که خواهان کشتن آئين توست نيز دشمن است، و چنانچه در برابر احکام الهي سر فرود نياورد، سلاح تنها درمان اوست.

امام علي (ع) در نامه‏اي که به پسر عمويش عبيدالله، مي‏نويسد و اعتماد حضرتش را به او، و ناسازگاريهاي او را گوشزد مي‏کند، چنين مي‏فرمايد:

ايها المعدود کان عندنا من ذوي الالباب، کيف تسيغ شرابا و طعاما و انت تعلم انک تاکل حراما و تشرب حراما؟ و تبتاع الاهاء و تنکح النساء من مال اليتامي و المساکين و المومنين المجاهدين الذين افاء الله عليهم هذه الاموال، و احرزبهم

[صفحه 71]

هذه البلاد!! فاتق الله و اردد الي هولاء القوم اموالهم، فانک ان لم تفعل ثم امکنني الله منک لا عذر الي الله فيک، و لا ضربنک بسيفي الذي ما ضربت به احدا الادخل النار! و الله لو ان الحسن و الحسين فعلا مثل الذي فعلت ما کانت لهما عندي هواده، و لا ظفر امتي باراده،حتي اخذ الحق منها، و ازيل الباطل عن مظلمتهما.

«... هان! اي که روزگاري نزد ما از خردمندان به شمار ميآمدي! چگونه با اين آسوده دلي از مال حرام مي‏خوري و مي‏نوشي؟ چگونه از اموال يتميان و درويشان و مومنان و مجاهدان- که خداوند بدانان بخشيده است و اين جهان را به دست آنان نگاهداشته- کنيزان مي‏خري و با زنان در مي‏آميزي؟

از خدا بترس و مال مردم باز پس ده، که اگر چنين نکني و خداي مرا بر تو دست دهد ترا به کيفر برسانم و خداوند مرا معذور بدارد، و تو رابه شمشيرم گردن زنم که هر کس ضربت آن چشيده بي‏گمان به دوزخ روان شده است.

و به خدا سوگند که اگر حسن و حسين عمل تو را کرده بودند، تا حق مردم را از آنان باز نمي‏ستاندم و پيامدهاي حق کشي آنان نمي‏ستردم، نه در اراده‏ام سستي راه مي‏يافت و نه با آنان بر سر مهر مي‏آمدم.»[1].

[صفحه 72]


صفحه 71، 72.








  1. نهج‏البلاغه، نامه‏ي شماره‏ي 41.