طلايه داران رهائي











طلايه‏داران رهائي



کساني که از بند شهوتها آزاد شده‏اند...

و آنان که در تحمل سختي‏ها ورزيده گشته‏اند...

و چون الفت مادر با فرزندانش به جهاد خو گرفته‏اند.

به خاطر ترس از خداوند، ديدگانشان گريان است، شکمشان- از روي زهد- به پشت چسبيده، و لبهايشان از ذکر پروردگار خشکيده است.

بر سيمايشان غبار خشوع نشسته، روحشان از جاه طلبي و فتنه‏انگيزي پاک است.

به دست چنين کساني آزادي زمين و رهائي انسانها امکان‏پذير است، و هم اينان مي توانند آرمان رهائي امت را تحقق بخشند.

در جستجوي اين گونه افراد و حسرت از دوري چنين کساني است که امام علي (ع) مي فرمايد:

اين القوم الذين دعوا الي الاسلام فقبلوه، و قراوا القران فاحکموه، و هيجوا الي الجهاد فولهوا و له اللقاح الي اولادها، و

[صفحه 68]

سلبوا السيوف اغمادها، و اخذوا باطراف الارض زحفا زحفا و صفا صفا؟ بعض هلک و بعض نجا،...

«کجايند قومي که به اسلام خوانده شدند و آن را پذيرفتند؟

و قرآن را خواندند و آن را به کار بستند؟

به جهاد برانگيخته شدند و به سان ماده شتري که بچه‏هايش را مي‏نوازد، بدان دل بستند. شمشيرها از نيام کشيدند و گروه گروه و صف در صف کناره‏هاي زمين را گشودند.

برخي از آنان به خاک افتادند و برخي رستند.

(زمين به همت چنين گرداني از بند مي‏رهد)

نه زنده ماندن يارانشان، بشارتي بود، و نه در مرگ آنان به سوگ مي‏نشستند (چه، زندگي را در مرگ يافته بودند). ديدگانشان از گريه رنگ باخته، شکمهاشان از روزه‏داري به پشت چسبيده، لبها از فرط ذکر حق خشکيده، رخسارشان از شب زنده‏داري به زردي گرائيده و بر سيمايشان غبار فروتني نشسته، آنان برادران من بودند که رفتند.

پس حق داريم که ديدارشان را آرزو کنيم و از دوريشان انگشت حسرت بگزيم.»[1].


صفحه 68.








  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 120.