جهاد در راه استقرار حق و عدالت











جهاد در راه استقرار حق و عدالت



پيکار، هدف نيست، بلکه وسيله‏اي است براي تحقق اهدافي چون برقرار کردن عدالت، و پايان بخشيدن به تمام انواع ستمهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و انساني.

براي نيل به اين اهداف، پيکار مشروع و عادلانه است، هر چند که به طور کامل به نابودي ارتشي که در برابر آن قرار گرفته، منجر شود.

ظلم به هر حال ظلم است، قطع نظر از نوع، وعده‏ي کساني که از آن پيروي مي‏کنند.

هر گاه ارتش بزرگي به عمد يک انسان بي‏گناه را به قتل برساند و بر اين امر ناروا اصرار بورزد، پيکار با آن تا نابودي کاملش مشروع است.

مولا علي (ع) مي‏فرمايد:

اللهم اني استعديک علي قرشي و من اعانهم، فاهم قطعوا رحمي، و صغروا عظيم منزلتي، و اجمعوا علي منازعتي امرا هولي، ثم قالوا: الا ان في الحق ان تاخذه و في الحق ان تترکه.

فخر جوا يجرون حرمه رسول الله،- صلي الله عليه و آله-

[صفحه 66]

کما تجر الامه عند شرائها، متوجهين بها الي البصره، فحبسا نساء هما في بيوتها و ابرزا حبيس رسول الله «صلي الله عليه و آله» لهما و لغيرهما،...

«بار خدايا از تو براي مقابله با قبيله‏ي قريش و همدستانش ياري مي‏جويم، که آنان پيوند خويشاوندي با مرا گسستند و مقام بلند مرا بي‏ارج پنداشتند و براي پايمال کردن حق من تباني نمودند. سپس گفتند:

روزي به حق، خلافت را پذيرفتي، و امروز حق آن است که آن را واگذاري.

پس خروج کردند و ناموس رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را به سان کنيزي که از بازار مي‏خرند، به دنبال خود به بصره کشاندند، آن دو (طلحه و زبير) زنان خود را در خانه نشاندند و بانوي خانه‏ي رسول خدا را به خود و ديگران نشان دادند. در سپاهي که يک تن از آنها هم نبود که آزادانه و به دلخواه به من اظهار اطاعت ننموده و بيعت خود را تقديم نداشته باشد... باري، بر کارگزار من در بصره و خزانه‏داران بيت المال مسلمانان و مردمان ديگر فرود آمدند و برخي را با رنج و آزار و گروهي را با نيرنگ و خيانت به قتل رساندند...

به خدا سوگند اگر از مسلمانان تنها يک تن بي‏گناه را به عمد مي‏کشتند، مجاز بودم که همه آن سپاه را به قتل برسانم. چرا که آنان در اين جنايت حضور داشتند بي‏آنکه با دست و زبان از آن جلوگيرند.

چه رسد به آنکه از مسلمانان گروهي را به تعداد خود به خاک افکنده باشند.»[1].

[صفحه 67]


صفحه 66، 67.








  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي شماره‏ي 171.