واي بر تن پروران
مولا علي (ع)، خطاب به کساني که از رفتن به ميدان نبرد به همراه او طفره ميرفتند چنين ميگويد: منيت سن لا يطيع اذا امرت، و لا يجيب اذا دعوت، لا آبالکم ما تنتظرون بنصرکم ربکم؟ اما دين يجمعکم، و لا حميه [صفحه 35] تحمشکم؟ اقوم فيکم مستصرخا، و اتاديکم منغوثا، فلا تسمعون لي قولا، و لا تطيعون لي امرا، حتي تکشف الامور عن عواقب المساءه،... «گرفتار کساني شدهام که از من فرمان نميبرند و به دعوتهاي من پاسخ نميگويند. اي بيپدران! براي ياري دادن به پروردگار خود منتظر چه هستيد؟ آيا دين نداريد تا شما را فراهم آورد؟ و حميتي تا شما را بر دشمن برانگيزد؟ در ميان شما بپا ميخيزم و فريادزنان ياري ميجويم، اما نه سخن مرا ميشنويد و نه فرمانم را اطاعت ميکنيد تا جائي که کارها عواقب شوم خود را نشان دهند. پس به همدستي شما نه حقي گرفته ميشود و نه آرماني تبليغ ميگردد. شما را به ياري برادرانتان فراخواندم اما چون شتران (گلو خراشيده) ناله در گلو ميغلتانيد و چون اشتران خسته و نزار از رفتن فروميمانيد. پس از ميان شما تنها سپاهي اندک، لرزان و ناتوان، به ياري من آمد، آن سان که گويي با چشمان نگران خود به سوي مرگ رانده ميشوند.»[1].
مردم تنپروري که از شرف و ناموس خود دفاع نميکنند و براي احقاق حق خود سلاح بر دست نميگيرند درخور همه نوع سرزنشند، زيرا با خمودگي خود، از وظايف ديني خود باز ميمانند و شرف خود را به باد ميدهند. براي آنان نه ديني مانده است که آنها را گرد آورد و نه غيرتي که آنها را به خشم برانگيزد.
صفحه 35.