واي بر تن پروران











واي بر تن پروران



مردم تن‏پروري که از شرف و ناموس خود دفاع نمي‏کنند و براي احقاق حق خود سلاح بر دست نمي‏گيرند درخور همه نوع سرزنشند، زيرا با خمودگي خود، از وظايف ديني خود باز مي‏مانند و شرف خود را به باد مي‏دهند. براي آنان نه ديني مانده است که آنها را گرد آورد و نه غيرتي که آنها را به خشم برانگيزد.

مولا علي (ع)، خطاب به کساني که از رفتن به ميدان نبرد به همراه او طفره مي‏رفتند چنين مي‏گويد:

منيت سن لا يطيع اذا امرت، و لا يجيب اذا دعوت، لا آبالکم ما تنتظرون بنصرکم ربکم؟ اما دين يجمعکم، و لا حميه

[صفحه 35]

تحمشکم؟ اقوم فيکم مستصرخا، و اتاديکم منغوثا، فلا تسمعون لي قولا، و لا تطيعون لي امرا، حتي تکشف الامور عن عواقب المساءه،...

«گرفتار کساني شده‏ام که از من فرمان نمي‏برند و به دعوتهاي من پاسخ نمي‏گويند.

اي بي‏پدران! براي ياري دادن به پروردگار خود منتظر چه هستيد؟ آيا دين نداريد تا شما را فراهم آورد؟ و حميتي تا شما را بر دشمن برانگيزد؟ در ميان شما بپا مي‏خيزم و فريادزنان ياري مي‏جويم، اما نه سخن مرا مي‏شنويد و نه فرمانم را اطاعت مي‏کنيد تا جائي که کارها عواقب شوم خود را نشان دهند. پس به همدستي شما نه حقي گرفته مي‏شود و نه آرماني تبليغ مي‏گردد. شما را به ياري برادرانتان فراخواندم اما چون شتران (گلو خراشيده) ناله در گلو مي‏غلتانيد و چون اشتران خسته و نزار از رفتن فرومي‏مانيد. پس از ميان شما تنها سپاهي اندک، لرزان و ناتوان، به ياري من آمد، آن سان که گويي با چشمان نگران خود به سوي مرگ رانده مي‏شوند.»[1].


صفحه 35.








  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 39.