ياران حق در امانند











ياران حق در امانند



حق و باطل...

پيشروي و پسروي...

آسايش و محنت...

آزادي و بردگي...

اينها، نامهاي گوناگون دو حقيقت متضاد هستند: خير و شر.

خير، شامل تمامي اموري است که خير و سعادت انسان را در دنيا و آخرت تامين مي‏کند از قبيل پيشرفت، آسايش، آزادي و...

چنانکه شر، بيانگر تمام احوالي است که بدبختي انسان درآنها است از واماندگي و محنت و بندگي و آفتهاي ديگر.

از زماني که خداوند زمين را آفريد و انسان را بر روي آن خلق نمود، خير و شر، دو حقيقت ناهمساز بوده‏اند که براي آزمايش انسان در نهاد او قرار گرفته‏اند.

در نهاد انسان اراده‏ي خير و شر در کنار هم قرار دارند: «ما راه راست را به او نموده‏ايم، خواه راه شکر و سپاس پيش گيرد و خواه راه کفر و ناسپاسي. سوره‏ي الانسان، آيه‏ي 3‌‌»

بنابراين تفاوت ميان آدميان از آنجا پيدا مي‏شود که برخي به خير مي‏گرايند و گروهي به شر روي مي‏آورند.

از همين جاست که هر يک از دو قطب خير و شر پيرواني پيدا

[صفحه 27]

مي‏کنند. پيروان خير- که همانا رهروان حقند- در نبردي دائمي هستند با پيروان شر که اهل باطلند.

البته حق بر باطل پيروز نمي‏شود مگر با تلاش اهل حق، چنانکه باطل نيز تنها با کوشش رهروانش، بر حق چيرگي مي‏يابد. بنابراين خداوند نيست که مردم را به پيروي از حق يا باطل وادار مي‏سازد، بلکه خداوند از دخالت در ميدان آزمايش آدمي پرهيز مي‏کند تا او اراده‏ي خود را به کار اندازد. بنابراين: هر گاه باطل مسلط شود، رهروان حق در انجام وظايف خود کوتاهي کرده‏اند، نه آنکه باطل از امتيازات طبيعي پيروزي بر حق برخودار است.

امام علي (ع) در گفتار زير از همين حقيقت پرده بر مي‏دارد:

ايها الناس: لولم تتخاذ لوا عن نصر الحق، و لم تهنوا عن توهين الباطل، لم يطمع فيکم من ليس مثلکم، و لم يقومن قوي عليکم، لکنکم تهتم متاه بني‏اسرائيل!! و لعمري ليضعفن لکم التيه من بعدي اضعافا بما خلفتم الحق وراء ظهورکم، و قطعتم الادني، و وصلتم الابعد!! و اعلموا انکم ان اتبعتم الداعي لکم سلک بکم منهاج الرسول، و کفيتم موونه الاعتساف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق.

«اي مردم...

اگر در ياري حق يکديگر را دلسرد نمي‏کرديد و در برانداختن باطل سستي نشان نميدايد، کسي که مثل شما نيست، به هستي شما طمع نمي‏بست، و آنکه بر شما چيره شده است، نيرو نمي‏گرفت...

اما شما به همان سرگرداني بني‏اسرائيل (که از رهبر خود حضرت

[صفحه 28]

موسي نافرماني کردند و در بيابان گمراه شدند) دچار گشته‏ايد و به جان خودم سوگند، که پس از من سرگرداني‏تان چند برابر خواهد شد. چرا که شما به حق پشت کرده‏ايد، از نزديک بريده‏ايد (که همان اصول اعتقادي است) و به دور (که هيچ پيوندي با ايمانتان ندارد) پيوسته‏ايد، (اين يک حقيقت زنده است چه، کساني که حق را کنار مي‏گذارند، در نتيجه، گرفتار آشوب مي‏شوند و به قهقرا مي‏روند، و سرانجام به سلطه‏ي اهل باطل گردن مي‏نهند، زيرا کناره‏گيري از حق، لاجرم به سود دشمن آن يعني باطل تمام مي‏شود.)

و بدانيد: هرگاه از کسي که شما را فرامي‏خواند پيروي کنيد، شما را به راه روشن پيامبر مي‏برد، و شما از رنج سرگرداني رها مي‏شويد و گردن خود را از زير بار گران بيهودگي آزاد مي‏سازيد.»[1].


صفحه 27، 28.








  1. نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 165.