عبادت بي روح











عبادت بي‏روح



عبادت يعني پرستش و بندگي خداوند. شکي نيست که خداونداحتياج به عبادات ما ندارد و اين ما هستيم که براي تزکيه نفس، نيازمند به عبادت مي‏باشيم. هر کري که به عنوان عبادت انجام دهيم، خضوع و تعظيمي است که نسبت به پروردگار ابراز داشته‏ايم. اگر آن عمل طبق دستور مقرر انجام گيرد خداوند آن را مي‏پذيرد و در باطن آدمي اثر معنوي مي‏گذارد انسان اگر توفيق يافت و به اين طرز، بندگي خدا کرد قلبش روشن مي‏شود و مايل است که در اين راه بيشتر کوشش کند و عبادت هر چند سخت باشد براي او آسان مي‏شود و تعجب مي‏کند که چگونه ديگران از عبادت خدا روگردان هستند و به واسطه عبادت وضع او تغيير مي‏کند و در کارهاي او اثر عبادت ظاهر مي‏شود. اصل هدف هم همين است که آدمي به وسيله عبادات واقعي، آراسته گردد وگرنه عبادات ظاهري ارجي ندارند و مانند کالبدي بيجان و پوستي بي‏مغز بدون فائده خواهند بود.

[صفحه 172]

علي عليه‏السلام فرمود:

کم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما، و کم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء، حبذا نوم الاکياس و افطارهم.

چه بسيار روزه‏داري که از روزه، جز گرسنگي و تشنگي براي او (بهره‏اي) نباشد. و چه بسيار شب زنده‏داري که از نمازش جز بيداري و خستگي (چيزي) براي او نيست. چه خوش است خواب و روزه نداشتن زيرکان (دانايان و اشخاص با معرفت که عباداتشان بر اساس عقائد و صحيح استوار و براي خداست).

[صفحه 173]


صفحه 172، 173.