شريك جرم











شريک جرم



کساني که از جريان امور بر کنار مي‏باشند و مستقيم يا غير مستقيم در کارها دخالتي ندارند، ولي اوضاع موجود را که مي‏بينند راضي هستند، و قلبا از رفتار مجريان امور شادند و به آنان حق مي‏دهند، نسبت به آن امور مسئوليت دارند و در خوب و بد آن کارها شريک هستند. اگر کارها بر وفق حق و عدالت انجام گيرد، ايشان از اين حيث سهمي دارند و اگر بر پايه بيدادگري استوار باشد، از عقاب و کيفر آنها نيز بهره‏اي خواهند داشت. از اين جهت در باب امر به معروف و نهي از منکر دستور داديم که اگر نتوانستيد نهي از منکر کنيد و مردم را از کار زشت بازداريد لااقل قلبا آن کار زشت را ناروا بدانيد و از کننده‏ي آن متنفر باشيد. بنابراين آنان که خيانت خائنين را مي‏پسندند و آنان که اگر مقام و رتبه‏اي را که ظالمان دارا هستند، داشتند رفتار آنان مانند رفتار ناستوده ستمگران بود، همه شريک جرم ستمکاران محسوب مي‏شوند اگر چه فعلا مصدر و عامل ظلمي نيستند.

[صفحه 154]

علي عليه‏السلام فرمود:

الراضي بفعل قوم کالداخل فيه معهم، و علي کل داخل في باطل اثمان: اثم العمل به، و اثم الرضا به.

کسي که به عمل گروهي راضي باشد مانند آنست که با ايشان در آن عمل دخالت داشته. با اين تفاوت که کننده‏ي کار باطل، دو گناه دارد: يکي گناه عمل به آن، و ديگري گناه راضي بودن به آن. و کسي که به آن عمل راضي باشد تنها يک گناه مرتکب شده است.

[صفحه 155]


صفحه 154، 155.