زبان عاقل و احمق











زبان عاقل و احمق



آدمي که از نعمت بزرگ عقل و پرتو بيمانند آن برخوردار است در همه کارهاي خويش از اين نعمت استمداد مي‏کند و راهي را که عقل به او نشان داده انتخاب مي‏نمايند هنگامي که مي‏خواهد سخن بگويد به عقل خود مراجعه و از آن کسب تکليف مي‏کند. عقل هم شروع به بررسي کرده و اثر آن سخن را در آغاز و فرجام کار ملاحظه مي‏نمايد اگر صلاح بود دستور گفتار آن را مي‏دهد وگرنه آدمي را از بيان آن سخن برحذر مي‏دارد. اما آدم احمق که در هيچ کاري از کارهايش به اين فرمانده خوش نظر اعتنا نکرده و حاضر نيست با آن مشورت نمايد، هنگام تکلم پيش از آنکه عکس‏العمل سخنان خويش را در نظر بگيرد حرف مي‏زند و بعد مي‏فهمد که با کمال بي‏باکي، خود را در مهلکه‏ي سخنان نسنجيده خويش افکنده است.

[صفحه 130]

علي عليه‏السلام فرمود:

لسان العاقل وراء قلبه، و قلب الاحمق وراء لسانه.

زبان خردمند، پشت دل (عقل) او و دل احمق، پشت زبان او است.

[صفحه 131]


صفحه 130، 131.