آبرو











آبرو



آدمي داراي حيثيت و آبروست و مسلما ميل دارد در نگهداري حيثيت و شخصيت خود نهايت کوشش را به عمل بياورد. مادامي که تقاضا و خواهشي از کسي کرده و دست ذلت به جانب کسي دراز ننموده آبروياو محفوظ است و خود او با عظمت و هيبت جلوه مي‏کند ولي وقتي که خواهشي کرد خود را کوچک نموده و آن ابهت را از دست داده است منتها طرفي که از او خواهشي کرده اگر شخص بزرگ و شرافتمندي است بدون اينکه به اين و آن بگويد در صورت امکان، تقاضاياو را مي‏پذيرد، و در نتيجه، خواهش‏کننده به مقصود خود رسيده و فقط نزد يکنفر با شان و شرافت خود را کوچک کرده است، و البته کوچکي دربرابر بزرگ‏منشان آن هم در مورد لزوم، قابل تحمل است و چندان بر طبع دشوار نيست، اما چنانچه طرف، آدم فرومايه و بيمقداري باشد، يا خواهش او را اصلا عملي نمي‏کند و يا اگر بکند ممکن است جريان حاجتمندي او را نقل مجالس ساخته و براي خودنمائي سر و و صدا راه بيندازد و بالنتيجه تقاضاکننده يا به مقصود نرسيده و يا نزد عده‏اي خفيف و سبک گردد.

[صفحه 18]

علي عليه‏السلام فرمود:

ماء وجهک جامد يقطره السوال، فانظر عند من تقطره.

آبروي تو (مانند يخ) منجمد است. خواهش و سوال کردن، آن را آب مي‏کند و مي‏ريزد. پس بنگر نزد چه کسي آبروي خويش را مي‏ريزي.

[صفحه 19]


صفحه 18، 19.