پيشگفتار
اين کتاب يکي از دوره کتابهائي است که در شرح و تفسير پارهاي از سخنان پيامبر و امامان تاليف کردهام. در اين کتاب يکصد و ده سخن که به حساب «ابجد» مطابق شماره حروف «علي» است. از سخنان اخلاقي، تربيتي و اجتماعي علي (ع) با ترجمه و تفسير آوردهام تا با نمونههائي از افکار جاويدان آن مرد بزرگ آشنائي حاصل شود و از دستورات عالي آن پيشواي عظيمالشان که راه و رسم صحيح زندگي را نشان ميدهد پيروي گردد، چه وي راهبري است که هيچگاه رهرو را به ورطه هلاکت نميکشاند و جز به سر منزل امن و امان به کسي راه نمينماياند. روش معمولا شرح و تفسير هر سخن و نوشته را بعد از آن ميآورند ولي در اين کتاب روشي نو و سبکي تازه به کار برده شده است به اين معني که پيش از ذکر اصل سخن، در صفحه سمت راست کتاب، مقدمه مطلبي را عنوان کرده و درباره آن به بحث پرداختهايم تا آن را به موضوع سخن علي (ع) نزديک نموده و پس از آنکه زمينه را براي آوردن سخن آن حضرت آماده ساختيم بحث را به سخن آن بزرگوار مرتبط نموده و به آن استناد مينمائيم. و آنگاه اصل سخن را با ترجمه در صفحه چپ کتاب ذکر ميکنيم. ترجمه کوشش فراوان مبذول شده است تا ترجمه فارسي هر سخن از سخنان علي (ع) در عين حالي که بازگوکننده منظور اصلي و هدف والاي آن حضرت است از سلاست و سادگي نيز بهره کامل داشته باشد و در اين راستا گاهي از آوردن کلمه يا جملهاي در بين الهلالين کمک گرفتهايم. تنظيم نهجالبلاغه خوانندگان عزيز مستحضرند که کتاب «نهجالبلاغه» در سه بخش تنظيم شده، بخش اول خطبهها بخش دوم نامهها و بخش سوم [صفحه 10] سخنان کوتاه علي (ع). هر کدام از خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه، شمارهگذاري شده و در شماره آنها اندک اختلافي در نسخ نهجالبلاغه مشاهده ميشود. سخنان کوتاه را اغلب 480 سخن ذکر کرده ولي در شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد چاپ مصر، تعداد آنها 485 سخن است. ماخذ به منظور آنکه خواننده عزيز اطمينان بيشتري داشته باشد، سخنان علي (ع) را از کتاب نهجالبلاغه بخش سوم (سخنان کوتاه) که از مدارک معتبر ميباشد، انتخاب و براي حفظ اصالت و قداست کلام، متن عربي نيز آورده شده و ضمنا شماره آن سخن از نهجالبلاغه در فهرست مقابل هر عنواني که مربوط به آن سخن است قيد گرديده است. نهجالبلاغهاي که ماخذ بوده عبارت است از نهجالبلاغه با تصحيح و تنظيم فهرستهاي متنوع از دکتر صبحي صالح چاپ مصر که در تهران از روي آن افست شده است. چاپهاي کتاب اين کتاب در آبان ماه 1341 تاليف گرديد و چاپهاي آن به ترتيب زير انجام گرديد: چاپ اول بهمن ماه سال 1346 به وسيله مولف با قطع جيبي. چاپ دوم دي ماه 1350 به وسيله شرکت انتشار با قطع رقعي که بعد با همان قطع چاپ آن ادامه يافت. چاپ سوم تا پنجم از ارديبهشت 1353 تا شهريور سال 1358 به وسيله مولف. از چاپ ششم چاپ و نشر آن به «انتشارات اسلامي» واگذار شد که چاپ ششم آن در تاريخ شهريور 1361 و چاپ هفتم آن در ارديبهشت 1363 انجام پذيرفت. تجديد نظر و تغييرات اکنون که کتاب براي چاپ هشتم آماده ميشود تجديد نظر و تغييرات کلي در پيشگفتار آن به عمل آمده است، بدين ترتيب که مستند مطالب آن به صورت پاورقي در ذيل هر صفحه آمده و در پايان پيشگفتار منابع و مشخصات آنها تماما ذکر شده است. اينست علي بن ابيطاب (ع) قدي متوسط، صورتي زيبا و نوراني، چهرهاي گندمگون، ابرواني کماني، چشماني نافذ، گردني نقرهفام، محاسني انبوه، شانههائي پهن، استخواني درشت، بازواني ستبر، روئي شکفته، لبي [صفحه 11] خندان و قيافهاي جذاب.[1]. شجاعي روف، والامقامي متواضع، انساني نيرومند، مجاهدي بينظير، شخصيتي باهيبت، سياستمداري پرهيزگار، مردي حقطلب، بردباري متين، بخشندهاي مشهور، حکيمي بيعديل، دانشمندي بيمانند، سرچشمه فيوضات، معان علوم و برکات، اصل عرفان، اساس معرفت. زاهدي اکمل، پارسائي افضل، عابدي بيريا، نمازگزاري مخلص، داوري دادگر، حکمي امين، مصلحي بزرگ، اميري عادل، فرمانروائي مهربان. دشمن ظالم، دوست مظلوم، نخستين مرد مومن به پيغمبر (ص)، اولين حامي اسلام، نظرش بلند، همتش عالي، گذشتش بيسابقه، دستش دهنده، جود و سخاوتش زبانزد خاص و عام.[2]. سخنوري فصيح، ناطقي بليغ، گفتارش در متانت، اتقان و شيوائي بيهمتا، سخنانش سرآمد سخنان و سرمشق سخنوران، همچنانکه خود او پيشواي مردمان، فرمايشاتش به اعتراف دوست و دشمن، پس از قرآن مجيد بينظير، کلماتش داروي شفابخش دردها، گفتههايش در ميان گفتهها چون ماه درخشان در ميان ستارگان و جملاتش در هر جا مانند آيات قرآن از ساير جملات ممتاز و نمايان.[3] اين است علي بن ابيطالب (ع) رادمردي که در همه عمر پاک زيست و پاک از جهان رفت. دريائي بيکران علي است و جهاني از فضائل، علي است و دريائي بيکران از امتيازات. کيست که به اعماق صفات او برسد؟ و چه کسي است که به زواياي زندگي او دست يابد؟ هر چنداهل تحقيق به تکاپو افتند، بررسي کاملي از حالات او چنانچه شايسته است نتوانند کرد و نويسندگان هر چه دقيق باشند باز به گوشههاي مختلف حيات او پي نخواهند برد. پس علي کسي نيست که فراموش شود و يا حق او ادا گردد. از اين جهت ميبينيد هر چند دقت نغمههائي جديد درباره علي به گوش ميرسد و با ديد تازهاي به زندگي وي توجه ميشود. [صفحه 12] آري قضاوت است و تحقيق، بررسي است و مطالعه دربارهي مردي بيپايان که واقعا از خود گذشت و در راه خدا و اعلاء کلمه حق کوشش فراوان کرد. مردي جاويدان که ظلم راحتي بر مورچهاي روا نداشت و لقمهاي حرام از گلويش پائين نرفت. مردي هميشگي که از منظره ديدار مستمندان و يتيمان رقتي بيمانند به او دست ميداد و با تمام قواي خود ميکوشيد به زندگي آنان سر و ساماني داده شود. مردي که در تقسيم مقرري بيتالمال، ميان خويش و بيگانه تفاوتي نميگذاشت و از اداء حق ذرهاي فروگذاري نمينمود. مردي که صفات متضاد او تحيرآور و اخلاق کريمهاش همه را مات و مبهوت ساخته است. و بالاخره مردي که انسانيت به تمام معني برازنده اوست بلکه او ست که به انسانيت شرف و افتخار داده است. براي شناسائي بهتر نام مبارکش علي و کنيه او ابوالحسن و لقب مشهور او اميرالمومنين و مرتضي بود.[4] روز جمعه 13 ماه رجب سي سال پس از عامالفيل در خانه کعبه متولد و اين امتياز براي هميشه به او تخصيص داده شد.[5] پدرش ابوطالب عموي پيامبر اکرم (ص) بود که تا قدرت و نيرو داشت از پيغمبر حمايت کرد و از او دفاع نمود.[6]. مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف بود که پيامبر اکرم (ص) او را به منزله مادر خود ميدانست و هميشه از محبتهاي او ياد ميکرد و از نيکوئيهاي وي سپاسگزاري مينمود.[7]. علي از کودکي در دامان تربيت پيامبر نشو و نما کرد[8] و ده ساله بود که به پيغمبر ايمان آورد.[9]. علي اولين مردي بود که دين اسلام را پذيرفت و دعوت پيامبر را اجابت نمود.[10]. علي بعد از بعثت پيغمبر سيزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جريان هجرت ده سال با آن بزرگوار در مدينه بود[11]، علي بعد از رحلت پيامبر سي سال زندگي کرد. دو سال و چهار ماه در خلافت ابوبکر، ده سال و هشت ماه در خلافت عمر، دوازده سال، در [صفحه 13] خلافت عثمان، و حدود پنج سال هم خلافت خود آن حضرت طول کشيد.[12]. علي (ع) هنگام هجرت پيامبر در رختخواب آن حضرت خوابيد در جان خويش را در خطر انداخت تا دشمنان از تصميم و خروج پيامبر آگاه نشوند.[13]. علي (ع) در همه جنگهاي پيامبر با دشمنان، شرکت داشت بجز جنگ تبوک که پيامبر او را به عنوان جانشين و نماينده خويش در مدينه باقي گذاشت.[14]. علي (ع) در جنگهاي بدر، احد، خندق، خيبر، حنين و ساير جنگها رشادتها از خود نشان داد و در بعضي از آنها عامل اساسي پيروزي بشمار ميرفت.[15]. علي (ع) در سال دوم هجري با فاطمه دختر پيامبر اکرم ازدواج نمود و از اين پيوند زناشوئي حضرت امام حسن، امام حسين، زينب و امکلثوم بوجود آمدند.[16]. در سال دهم هجري هنگامي که پيامبر اکرم از آخرين سفر حج خود بازگشت مينمود، در محلي به نام غدير خم علي (ع) را به جانشيني و وصايت خود معرفي و اولويت و امارت او را بر مسلمين اعلام فرمود.[17]. علي (ع) در مدت خلافت خويش بر خوردهائي با دشمنان خود داشت به اين ترتيب: 1- جنگ جمل. اين جنگ به تحريک طلحه و زبير و اقدام «عايشه» به منظور خونخواهي عثمان که علي را متهم به قتل او کرده بودند پيش آمد نمود و علي (ع ) در اين جنگ پيروز شد و پس از آن کوفه را مقر حکومت خود قرار داد. 2- صفين. طرف علي (ع) در اين جنگ معاويه بود و هنگامي که داشت پيروزي علي (ع) نمودار ميگشت با نيرنگ عمروعاص کار به حکميت واگذار شد و در نتيجه اين غائله به نفع معاويه پايان يافت. 3- جنگ نهروان. مخالفان علي، در اين جنگ عدهاي بنام «خوارج» بودند که از مسئله حکميت در پايان جن صفين ناراضي [صفحه 14] بودند. آنان در اين جنگ شکست خوردند و علي (ع) پيروز گرديد[18]. علي (ع) سال چهلم هجري مطابق 661 ميلادي در سن شصت و سه سالگي به وسيله يکي از خوارج بنام «عبدالرحمن بن ملجم» با شمشيري زهرآگين در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم درگذشت. بدن مطهر آن حضرت در زميني غير معمور بنام «غري» (نجف کنوني) به خاک سپرده شد و اکنون قبه و بارگاه وي که در مرکز شهر نجف در عراق قرار دارد زيارتگاه عموم شيعيان و علاقمندان است.[19]. ناخدائي بهتر از علي (ع) صحنه زندگي جلوههاي مختلفي دارد در اين ميان آدمي در برابر احساسات و غرائز گوناگون قرار گرفته، متحير است نميداند چه بگويد و کجا برود؟ از فرمان عقل خويش پيروي نمايد و يا اميال نفساني و آرزوهاي شهواني خود را دنبال کند ؟ کشمکشي عجيب در ميگيرد و امواجي هولناک کشتي زندگي را به اين سوي و آن سوي ميکشاند، ناخدائي لازم است تا اين کشتي طوفانزده را در مسير صحيحي هدايت کند، دليلي لازم است تا در ميان اين راه و بيراه راه صواب را تشخيص دهد. چه خوشبخت مردمي که دليلي راهدان بيابند و به ناخدائي کاردان توسل جويند تا خود را به ساحل نجات برسانند و از خطر طوفانهاي هولناک در امان باشند، آيا ناخدائي بهتر از علي و راهنمائي برتر از اين رادمرد بزرگ سراغ داريد؟ سيد محمد تقي حکيم پائيز 1367 [صفحه 16]
موضوع کتاب
صفحه 10، 11، 12، 13، 14، 16.