حکمت 462
[صفحه 237] مگر روزي يکي شخصي بپرسيد از آن حضرت ز راز عدل و توحيد بفرمودش ره توحيد آن است کشي از وهم و فکر اندر خدا دست در او انديشه را از کف گذاري ز انديشه به سويش رو نياري که هر چيزي که از انديشه زايد ز انديشه است و آن سوي تو آيد ميار او را به فکر خود کم و بيش ز انديشيدن اندر وي بينديش دگر پرسيدي از راز عدالت منه بر وي تو از بيداد تهمت هر آن گو بر خدا تهمت نبندد عدالت را به ايزد ميپسندد خدا کس را نفرموده است مجبور اگر مجبور بود از عدل بد دور بشر مختار در زشت و ثواب است سزاش از نيک و بد اجر و عقاب است
صفحه 237.